eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عيد جديدي آمد و آغاز سالي‌ست آقاي من! اين بار هم جاي تو خالي‌ست وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است يعني که بي تو عيدهاي ما خيالي‌ست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلالي‌ست ـ در حلقۀ‌ زلفت گرفتارم ـ دروغ است هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالي‌ست چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خالي‌ست! ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بي‌گمان صبح وصالي‌ست دل هاي بيدار و ... جهاني چشم در راه در انتظارت جمعه هاي ما سؤالي‌ست بحرين و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند دنيا اسير دست قومي لا ابالي‌ست پايان کار ظالمان با ذوالفقار است برگرد با تو شوکت مولي الموالي‌ست 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
پاییز باطل می شود ، وقتی بیایی نوروز حاصل می شود ، وقتی بیایی   آیه به آیه بی امان باران رحمت  از عرش نازل می شود ، وقتی بیایی   چشمان زهرایی تو ... راهی برای حلّ مسائل می شود ، وقتی بیایی   دستان بالا رفته ی تو ... روز موعود حلّال مشکل می شود ، وقتی بیایی   هرسال گفتم هفت سین سفره هامان امسال کامل می شود ، وقتی بیایی   موج اسیر جذبه ی طوفان هجران مهمان ساحل می شود ، وقتی بیایی   هرصبح جمعه ... در میان ندبه ذکر ِ لب های سائل می شود ... وقتی بیایی ...   دل های غافل مانده و سرگشته ی ما سوی تو مایل می شود ، وقتی بیایی   در علقمه ... آقای عالم ... روضه ی تو بانیّ محفل می شود ، وقتی بیایی   چشمان خیسم گشته رود نیل ... برگرد باتو بهارم می شود تحویل ... برگرد 🔸شاعر:  ‌______________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🎼سبک 🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول شنیدم اقا محزون بودی خسته و دیده گریون بودی شنیدم اقا چار ده سال و شب و روز کنج زندون بودی ........... شنیدم که تورو آزردن پارو از حد فراتر بردن شنیدم پیش تو ای آقا زن بد کاره ای اوردن ......... تو زندونی دلگیر زیر غل و زنجیر هی میزدی نفس نفس نفس یه نانجیب لگد به پهلوهات می زد میون اون قفس قفس قفس 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بنددوم بین زندان زدی بال و پر پیکرت شد نحیف و لاغر توو سیاه چال غم چارده سال ناله کردی کجایی مادر ........ شنیدم از دل تب دارت از تن زخمی و بیمارت بمیرم من برات که می شد سیلی و ناسزا افطارت ........ سندی بی حیا بی خبر از خدا میزدبه صورت تو بی هوا این حرومی پست قلب تو روشکست وقتی میگفت به مادر تو ناروا 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بندسوم گریزبه کربلا وقتی که از صدا افتادی وقتی که زیر پا افتادی دم اخر با چشمی گریون به یاد کربلا افتادی ...... خوندی از لحظه ی جنجال و خوندی از پیکر پا مال و خوندی از ضربه های خنجر خوندی تو روضه ی گودال و ......... خنجرش و کشید سری رو می برید به پیشه چشم خواهری خدا. ضربه زد از قفا سری شدش جدا به پیشه چشم مادری خدا ......ِ سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب 💠💠6⃣1⃣9⃣💠💠 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
قاضی حاجات همه موسی بن جعفر شور عبادات همه موسی بن جعفر عشق تو در ذات همه موسی بن جعفر مهرت مباهات همه موسی بن جعفر با مهر تو ایمانمان را پروراندیم بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندیم ای خانه ات آباد یا باب الحوائج کارم به تو افتاد یا باب الحوائج از دست دل فریاد یا باب الحوائج داد آبرو بر باد یا باب الحوائج اهل گناهیم و نکردیم اعترافی بیدار کن ما را شبیه بُشر حافی تو عاشق خلوت نشینی با خدایی تو روح بخش رویش سبز دعایی در سجده هایت مست ذکر ربنایی وقت عبادت از همه عالم جدایی هفت آسمان مشتاق ذکر یا مجیرت در کنج زندان هستی و عالم اسیرت تو در سیاهی های عالم نور هستی در کنج زندان نه میان طور هستی دُرّ  امام صادقی مستور هستی یک عمر هست از خانواده دور هستی آقا همه دلتنگ دیدار تو هستند یک عمر با گریه به پای تو نشستند آقا خیال آمدن دارد؟ ندارد آیا توانی در بدن دارد؟ ندارد حتی رمق در پا شدن دارد؟ ندارد جان لبی بر هم زدن دارد؟ ندارد هر چند غرق جلوه های دوست مانده از او فقط یک استخوان و پوست مانده آقا بگو با ما از آن زندان آخر شد دیده ها دریا از آن زندان آخر خون شد دل زهرا از آن زندان آخر خون می چکد از پا از آن زندان آخر با تو چه کرده دشمن پست یهودی خورده به روی صورتت دست یهودی در کنج زندان ظلم ها تکرار می شد با تازیانه روزه ای افطار می شد آزارها دادند هر مقدار می شد در نیمه ی شب با لگد بیدار می شد دشمن ندارد بهر کار خود دلیلی یا تازیانه می زند یا ضرب سیلی آهسته آهسته خودش را جا به جا کرد اول برای شیعیان خود دعا کرد معصومه را با گریه های خود صدا کرد افتاد بر روی زمین یاد رضا کرد ای میوه ی قلبم ببین بابا چه حالی است اینجا فقط جای تو با معصومه خالی است روح تو را تا درگه محبوب بردند هم زهر خوردی هم تو را مضروب بردند جسم تو را بر تکه ای از چوب بردند بد بود اما عاقبت شد خوب بردند هر چند بر روی زمین مانده تن تو غارت نکرده هیچ کس پیراهن تو آقا خدایی بی کفن ماندی ؟ نماندی در بین گرما پاره تن ماندی ؟ نماندی آیا بدون پیرهن ماندی؟نماندی در زیر دست و پا شدن ماندی ؟ نماندی گرچه عزادار شهید کاظمینم امشب پریشان پریشان حسینم آیا کسی با مرکب از روی تو رفته؟ چنگ کسی آیا به گیسوی تو رفته؟ یا نیزه ای مابین پهلوی تو رفته؟ آیا سه شعبه روی بازوی تو رفته؟ قربان آن قامت که بر روی زمین خورد قربان آنکس که عمود آهنین خورد 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد کیست این مرد که اینقدر به هم ریخته است اینقَدَر زخم روی پیکر لاغر دارد از روی تخته ی در، پیکر او بردارید چند تا خاطره ی سوخته از در دارد با عبا زود بپیچید به هم پایش را اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
 گوشه ی دخمه خلوتی دارد کوه طورش همین سیه چال است نمک ِ آخرِ مناجاتش روضه های شهید گودال است   توبه می کرد جای مردم شهر گریه می کرد جای ما و شما پسر فاطمه دعا می خواند نیمه شبها برای ما و شما هردلی عاشق نگاهش شد خالی از تیره گی و زشتی شد در کنار ضریح چشمانش زن بدکاره ای بهشتی شد   زن رقاصه را به راه آورد عارفِ حق،جدا ز غیرش کرد پشت آن میله های فولادی این چنین عاقبت به خیرش کرد  با رکوع و سجود فاطمی اش شیوه ی بند گی به او آموخت با نگاه پر از محبت خود حکمت زندگی به او آموخت ساق پایش شکستگی دارد داد می زد ز درد سجاده غل و زنجیرها اجازه دهید در قنوتش به زحمت افتاده   درد تا مغز استخوان می رفت با لب تشنه تا لگد می خورد رسم این خانواده است انگار چقدر بی هوا لگد می خورد پروبالش شکسته، ای صیاد این قفس خوب گوشه گیرش کرد تازیانه نزن، که رفتنی است دوری از آشیانه پیرش کرد مرد باشید و روی واژه ی«شرم» مثل آل امیه خط نکشید می زنیدش زبان روزه بس است حرف ناموس را وسط نکشید  نزنید این قدر به پهلویش یاد غمهای مادرش افتاد حرف شهر مدینه شد،ای وای باز هم یاد دخترش افتاد شهر بغداد ناجوانمردی بردی از یاد حُرمت نمکش خیزران را به یادم آورده زخم لبهای خشک و پر ترکش حرف از خیزران و زخم لب است جای طشت طلا فقط خالیست روضه ی طشت دردسر ساز است جزء آن روضه های جنجالیست به تمسخر گرفت قرآن را طعنه زد با کمال بی شرمی به لب خشک قاری قرآن چوب می زد برای سرگرمی 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
پیکرش را به روی در به کجا می بردند چار حمال غریبانه چرا می بردند پایش از یک طرف افتاده، سرش از طرفی لااقل کاش تنش بین عبا می بردند کاش معصومه خبردار نگردد، او را باهمان سلسلهء بسته به پا می بردند بدنش ماند روی خاک، ولی بعد سه روز بر روی دست، چو قرآن و دعا می بردند جسر بغداد، چو بازار گل و لاله شده چقدر گل به هوایش به هوا می بردند کاش آنها که بر او پنج کفن آوردند یک کفن هم که شده کرببلا می بردند کوفیان. بر تن صد چاک حسین ابن علی عوض شاخهء گل سنگ جفا می بردند بدنش روی زمین بود و به روی نیزه سر او را به سوی شام بلا می بردند یا اباالفضل: ببند بر سر نی چشمت را دختر فاطمه را بزم حرامی بردند 🔸شاعر : ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند در میان حرمت سینه زنان می گوییم ... وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ... آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت در عوض با لب خندان پدرت را کشتند تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ... چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ... موقع بارش باران پدرت را کشتند گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ... تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟ گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند ؟ 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
باب الحوائج تشنه تر از دیگران است این راز را تنها تو میدانی و عباس #مهدی_جهاندار یا قمر بنی هاشم.علمدارِ باوفای ارباب خودتون نظر بندازین مملکت و ملت ایران از بلای سیل نجات یابند به اذن خداوند ان شاء الله❤️🙏