#امام_حسن #مناجات_امام_حسن
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن(ع) را، دعا گرفت!
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر یا حسن(ع)، سفر کربلا گرفت!
با دیدن مزار غریبت دلم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم...
باید تمام صحن حسن(ع) را طلا گرفت
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
هردم بخوان آیات جاری حسن را
جود و سخا و بردباری حسن را
در زیر قبه که دعاها مستجاب است
کن آرزو خدمتگزاری حسن را
این قبه خود یک عمر بین سینه دارد
شوق بقیع و همجواری حسن را
در کربلا موکب به موکب جلوه دادند
یک گوشه ای از سفرهداری حسن را
در کربلا قاسم ضریح مجتبی شد
بوسه بزن این یادگاری حسن را
با ذکر "لا یوم کیومک" شرح دادند
مرثیهخوانها بی قراری حسن را
گودال بود و از تنی بیرون کشیدند
پیراهن سبزِ بهاری حسن را
یک تشنه در گودال "یا اُمّاه" میخواند
برپا کند تا سوگواری حسن را
در بین کوچه گوشواره درک کرده
لحظه به لحظه شرمساری حسن را
حوریه ای در بین کوچه گیر افتاد
سیلی رقم زد جان سپاری حسن را
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
_____________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
مرو رسول خدا بر دلم قدم مگذار
مرو و دختر خود را به دست غم مسپار
مرو که بعد تو این شهر جای ماندن نیست
مرو که بی تو دگر نیست بخت با من یار
مرو که بی تو به این شهر اعتمادی نیست
علی غریبه شود با مهاجر و انصار
مرو که بی تو عوض می شود مدینۀ تو
مرو که رحم ندارند این در و دیوار
بیا و حداقل قبل رفتنت بنما
سفارش من و جسم مرا به این مسمار
کنار بستر تو یاد مادر افتادم
یتیم گشتن من باز می شود تکرار
به وقت دیدن بغض حسین و اشک حسن
تمام غصۀ دنیاست بر سرم آوار
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
🔸شاعر:
#محمدعلی_بيابانی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
نه فقط ثروت خود را نه،که حاتم گونه
شد کریم آن که کرم داشته خاتم گونه
شد کریم آن که به عالم اثرش را بخشید
حیدری مسلک و پیغمبر اکرم گونه
به تماشای تو آن گونه پُر از شوقم که
گونه ام پُر شده از گریه ی شبنم گونه
مجتبایی؟حسنی؟یا که کریم اللهی؟!
ای خدا سانِ ملک زاده ی آدم گونه
کاش از کوچه و غم های تو عبدالزهرا
مقتلی ثبت کند اِبْن مُقَرَّم گونه
گوش که جای خودش سُرخ تر از سُرخ شود
بی گُمان از اثر سیلی مُحکم،گونه
تحت تاثیر از این ضربه پریشان بشود
هم که چشم و مُژه هم دست و سر و هم گونه
ربط دارد به تو و عشق تو در باب حسین
این که شد ماه صفر نیز مُحرَم گونه
رفته از بین اگر بر اثر سُم گونه
از درون زخم شده بر اثر سَم،گونه
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
ای پلیدِ بی حیا او را نزن من را بزن
جانِ جدّم مصطفا او را نزن من را بزن
دین اگر داری مگر حمله به زن جایز بود
مشرکِ دور از خدا او را نزن من را بزن
اینقَدرغیظ و پلیدی از کجا آورده ای؟
بی حیایِ بی صفا او را نزن من را بزن
در دهانِ تو نمی چرخد مگر حرفِ درست
بس کن آخر ناسزا..او را نزن من را بزن
چادرش را زیر پاهایت لگدمالی نکن
قاتلِ خیرالنسا او را نزن من را بزن
با غرورِ من نکن بازی که می آید به جوش
ای اسیرِ مدّعا او را نزن من را بزن
سد نکن این کوچه را فرزند پاکِ حیدرم
پس بنابراین بیا او را نزن من را بزن
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت
عمری ست روبه روی تو و چشم های توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت
فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت
معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفس های آخرت
در کربلا اگر چه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گل های پرپرت
تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی_رضاپور
__________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
صبر و شکیبایی به هر دردی روا است
جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق
بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته
شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق
هفت آسمان را در عزای خود نشاندی
داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق
ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش
آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق
با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد
این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق
مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان
آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق
جاریترین نورِ الهی گشته خاموش
حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق
رفتی علی با فاطمه تنها نشسته
بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق
معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن
جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق
نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست
دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق
بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند
شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق
از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است
خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق
بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم
دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم
بر او محبت می کند پیغمبر اکرم
ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم
حتما عنایت می کند پیغمبر اکرم
حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت
قطعا اجابت می کند پیغمبر اکرم
از خوبی اش باید بگویم چهارده قرن است
دارد هدایت می کند پیغمبر اکرم
چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود
تقدیم امت می کند پیغمبر اکرم
با دست خود مزد تمام سینه زن ها را
امشب کرامت می کند پیغمبر اکرم
دست از کتاب و اهل بیت اش بر نمیداریم
وقتی وصیت می کند پیغمبر اکرم
با "کلنا واحد" که فرمودند؛ پس محشر
ما را شفاعت می کند پیغمبر اکرم
با اینکه دوریم از مدینه این دل زائر
قصد زیارت می کند پیغمبر اکرم !
سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود ؟!
فردا شکایت می کند پیغمبر اکرم
با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند
بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند
هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله
آتش مجسم می شود بعد از رسول الله
روزیِ صحن پاک چشم مادر سادات
باران نم نم می شود بعد از رسول الله
مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد
زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله
حتی بلای جان زهرای عزادارش
مسمار در هم می شود بعد از رسول الله
تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن
قنفذ مصمم می شود، بعد از رسول الله
خورشید روی حضرت حوریه تاریک از -
- سیلی محکم می شود بعد از رسول الله
دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند
دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله
مثل مدینه، کربلا هم می شود بلوا
قحطی آدم می شود بعد از رسول الله
پنجاه و اندی سال، شامِ هر شب زینب
اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله
مقتل ببیند زینت دوش پیمبر را
هی از تنش کم می شود، بعد از رسول الله
سرتابه پایش را محمد بوسه باران کرد
افسوس درهم می شود، بعد از رسول الله
بین دو نهر آب، نحرش می کنند آخر
دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله
بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد
در روضه های روضه خوانها حرف "معجر" شد
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
هر زمان مجنون شدی، لیلا تلافی میکند
زشتیات را نیز، او زیبا تلافی میکند
سر به راهش باش، دست از دامن او برندار
تا که دید افتادهای از پا، تلافی میکند
غصهی روزی نخور؛ خود را برایش خرج کن
نوکری کن؛ عاقبت مولا تلافی میکند
قطرهای هم ابرِ چشمت ریخت پای روضهاش
روز محشر مادرِ دریا تلافی میکند
با «حسن جان» نوحهخوانی کن؛ نفس را خرج کن
هر دمت را حضرت زهرا تلافی میکند
نوکرِ جا ماندهای که بین آن کوچه نبود
روضهخوانش میشود؛ حالا تلافی میکند
آنکه در میدان حریف جنگ، با حیدر نشد
گوشهی کوچه شکستش را تلافی میکند
کودکی با هق هقش میگفت، دستش بشکند
مادرم غصه نخور! بابا تلافی میکند
هر کسی جا ماند از روزی که مادر را زدند
با حسینش روز عاشورا تلافی میکند
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
همین که دست دعای زمان به سوی تو شد
سیاه بود زمین و سپیدِ روی تو شد
پیمبران اولوالعزم در پیات بودند
چقدر عُمر عزیزان به جستوجوی تو شد
که بودهای تو که حتی مسافر شب جهل
اسیر استدلالات خلق و خوی تو شد
الا سپیدی مطلق! الا شمیم بهشت!
جهان پس از تو گرفتار رنگ و بوی تو شد
صدای شیرخدا بود و تو... شب معراج
خدای آینهها گرمِ گفتوگوی تو شد
به جز گناه نبودیم و این دو قطره ثواب
اگر قبول شد آری به آبروی تو شد
چه خواستی تو به جز احترام اولادت؟
چه بود پاسخشان؟ بغض در گلوی تو شد
تو شاهد همۀ غصههای زهرایی
که هر چه شد وسط کوچه روبروی تو شد
🔸شاعر:
#حسین_صیامی
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️