#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم درمن نیست
نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید
اگرچه قاتل من کرده سخت بیمهری
به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید
اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید
ازآن خرابه که شبها گذرگه من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید
ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان
تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
آسمان بود غرق دلشوره
چرخ از گردشش پشیمان بود
حس و حالی غریب حاکم بود
گیسوی نخل ها پریشان بود
شب نمی خواست تا سحر بشود
شب شبیه غروب دلخون بود
در و دیوار ناله می کردند
دم هوهوی باد محزون بود
مقتل کوچه ها قدم به قدم
روضه می خواند و نوحه سر میداد
هق هق چاه کوفه هم آن شب
داشت از غصه ای خبر میداد
بانگ "حی علی الصلاة" آمد
پا شد از جای خویش "خیر العمل"
رفت تا صبح را کند بیدار
آنکه خود بود نور صبح ازل
در خانه ز شرم، ساکت بود
در دل ذوالفقار غصه نشست
"ارجعی" خواند و از سر شوقش
گریه کرد و عمامه اش را بست
داخل کیسه را نگاهی کرد
چند خرما و چند تا نان بود
وقت رفتن رسیده بود و غمش
غربت سفره ی یتیمان بود
به کمر شال سبز خود را بست
بود مشغول ذکر، لب هایش
دخترش در نگاه آخر خود
رفت قربان قد و بالایش
در طوافش پرنده ها گریان
آسمان ضجه می زند: برگرد
به سفر میروی و این دنیا
بی تو دیگر صفا ندارد، مرد!
شال او را گرفت حلقه ی در
گویی از قصه ای پریشان بود
در خانه به التماس افتاد
در خانه به فکر جبران بود
فکر جبران زخم سی ساله
زخم آن در که در مدینه شکست
آن دری که نداشت تاب لگد
سوخت و استخوان سینه شکست
وسط خطبه خواندن مادر
آتش افتاد بر دل حیدر
ناله ی "فضة خذینی"، آه ...
غنچه ای ناشکفته شد پرپر
مادری یک تنه به عشق علی
در مصاف چهل نفر کافر
لگد و تازیانه یک طرف و
یک طرف دست بسته ی حیدر
دست بسته، طناب، آتش و دود
روضه در بزم واژه ها برپا است
تازه این شد شروع غصه و غم
شیعه دلخون ز دست بستن هاست
آه از داغ عصر عاشورا
ترس و اندوه بی امان حرم
اضطراب امام سجاد و
داغ نامحرم و زنان حرم
بستنِ دستِ مرد می باشد
پیش همسر اگرچه سخت اما
باور من نمیشود دیگر
بستن دستهای زینب را
اهل بیت حسین را در راه
زیر باران سنگ آزردند
زینبی را که سایه اش را هم
کس ندیده، به شام می بردند
🔸شاعر:
#سید_امیرحسین_فاضلی
#علی_اکبر_نازک_کار
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
🍃 *آثار عجیب بند بند جوشن کبیر*🍃
🌺فراز 1👈🏻برای رزق و روزی.
🌺فراز 2👈🏻برای خلاص شدن از سختی.
🌺فراز 3👈🏻برای رفع دشمن.
🌺فراز 4👈🏻برای رسیدن به جاه و مقام و عزت.
🌺فراز5 👈🏻برای نزدیک شدن به خداوند.
فراز 6👈🏻برای تواضع در برابر خداوند.
🌺فراز 7👈🏻برای روزی حلال.
🌺فراز 8👈🏻اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید.
🌺فراز 9👈🏻برای جلب محبت.
🌺فراز10_29_33_78👈🏻برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان.
🌺فراز11_15_17_27_44_46👈🏻برای آسان شدن در کارها.
🌺فراز 12👈🏻برای بخت گشایی جوان ها.
🌺فراز 13👈🏻برای سعادت مندی و خوشبختی
🌺فراز 14👈🏻برای آرامش.
🌺فراز 16👈🏻برای نجات یافتن نکیر و منکر
🌺فراز 18👈🏻اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات.
🌺فراز 19👈🏻برای آسان رد شدن از پل صراط.
🌺فراز 20_25👈🏻برای حفظ ایمان.
🌺فراز 21_26👈🏻برای رفع غم.
🌺فراز 22👈🏻اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید.
🌺فراز 23👈🏻برای پیدا کردن حال خوش در عبادت.
🌺فراز 24_30👈🏻برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن.
🌺فراز 28👈🏻برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان.
🌺فراز 31👈🏻برای سرحال شدن در عبادت
🌺فراز 32👈🏻برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن.
🌺فراز 34👈🏻برای محبوب شدن پیش بزرگان.
🌺فراز 35👈🏻برای عزیز شدن در نظر مردم.
🌺فراز 36_-58👈🏻برای رفع شر.
🌺فراز 37👈🏻برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار.
🌺فراز 38👈🏻برای دفع چشم و زخم.
🌺فراز 39👈🏻برای محفوظ ماندن مال
🌺فراز 40👈🏻اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه.
🌺فراز 41_86👈🏻برای رفع بلا
🌺فراز 42👈🏻رحمت خدا.
🌺فراز 43👈🏻برای رها شدن از معصیت و گناهان.
🌺فراز 45👈🏻برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران.
🌺فراز 47👈🏻برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند.
🌺فراز 48👈🏻اگر برای نماز خواندن خواب میمانید.
🌺فراز 49👈🏻اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید.
🌺فراز 50👈🏻اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید.
🌺فراز 51👈🏻برای دفع جن ها.
🌺فراز 52👈🏻برای رفع ناراحتی ها.
🌺فراز 53_54_88👈🏻برای رفع سرخک.
🌺فراز 55_63👈🏻برای رفع سردرد.
🌺فراز 56_57👈🏻برای رفع تهمت.
🌺فراز 59👈🏻برای رفع کمر درد.
🌺فراز 60👈🏻برای رفع بادهای سمی.
🌺فراز 61👈🏻برای کسانی که سرخک گرفته اند.
🌺فراز 62👈🏻برای وارد شدن در دریا.
🌺فراز 64_80👈🏻برای چشم درد.
🌺فراز 65👈🏻برای زکام.
🌺فراز 66👈🏻برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن.
🌺فراز 67👈🏻برای نور چشم.
🌺فراز 68👈🏻برای کسانی که چشمشان نمیبیند.
🌺فراز 69👈🏻برای درد بینی.
🌺فراز 70_87👈🏻برای رفع قولنج
🌺فراز 71👈🏻برای کسانی که از اجنه میترسند.
🌺فراز 72👈🏻برای درد ساق پا.
🌺فراز73.74👈🏻برای درد دهان.لثه.زبان.
🌺فراز 75👈🏻برای رفع گوش درد.
🌺فراز 76👈🏻برای رفع دندان درد.
🌺فراز 77👈🏻برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ...
🌺فراز 79👈🏻برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند.
🌺فراز 81.84👈🏻برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه.
🌺فراز 82👈🏻برای درد حلق مثل مداحان.
🌺فراز 83👈🏻برای رفع دردهاي بدن.
🌺فراز 85👈🏻برای رفع همه بیماری ها.
🌺فراز 95👈🏻برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد.
🌺فراز 96_98👈🏻برای رفع مکروهات.
🌺فراز 97👈🏻برای آزادی زندانی.
🌺فراز 99👈🏻برای آنکه مریض نشوید.
🌺فراز 100👈🏻اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود.
🌺 *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج* 🌺
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
ای کوفه حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهیداد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بیبهره خواهیماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
شمشیر زهرآلود جهل و کینه میکارد
بر روی دلها تا ابد داغ عظیمی را
یکعمر از دست شما خون جگر خوردهست
با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را
حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید
محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را
این چشمهای خیره بر در تا سحر مانده
باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟
از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب
تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را
غیر از غمی جانکاه و زجرآور چهخواهد داشت؟
آه! این جهان بعد از علی دیگر چهخواهد داشت؟
ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد
محراب مسجد قتلگاه شاهمردان شد
دیگر صدا از چاه نخلستان نمیآید
ازبسکه شبهایش پر از آه یتیمان شد
حالا جهان بیعلی دنیای بیدینهاست
دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد
دلهای ما با رفتن او چون کویری خشک
در آرزوی دیدن یکقطره باران شد
مولای مظلومان همین که بار رفتن بست
جولان ظالمها در این عالم فراوان شد
"فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر میداد
تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد
خون دلی که از فراق فاطمه میخورد
امروز از زخم سرش لعل نمایان شد
لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد
لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد!
دنیا پس از تو میشود آیینهی غمها
رنگ عدالت را نمیبینند آدمها
دیگر فقیران ماندهاند و خاطرات تو
هر نیمهشب دارند با یاد تو عالمها
کار خلافت میرسد در دست نااهلان
دار محبت میشود معراج میثمها
راه نجات این است که یار علی باشیم
وقتی که دنیا پر شود از ابنملجَمها
روزی که از نسل علی یک مرد میآید
بر زخمهای کهنه میبارند مرهمها
او عاقبت با ذوالفقار از راه میآید
تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچمها
پر میشود از دوستان او بهشت، اما
پر میشود از دشمنان او جهنمها
ما چشممان کور است، بین ما ولی هستی
عین علی، عین علی، عین علی هستی
ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم
ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم
تو در لباس و سیره مانند علی هستی
ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم
هر روز ما روز قیامت میشود بیتو
هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم
در سینهی ما هیچترسی از شهادت نیست
تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم
یا با تو باید بود یا با دشمنان تو
این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم
آنجا مشخص میشود هر دوست از دشمن
ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم
حاشا که از این باور خود دست برداریم
ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم
وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد
راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد.
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
مَردمِ كوچههای خوابآلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شبگریههای نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
وصلههای لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش
راز آن كیسههای بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند
مردمِ دلبریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند
مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند
با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند
خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند
نیمهشب بود و سایهها آرام، كوچه را خیس اشک میكردند
گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند
لاتهایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند
بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند
آخر قصهاش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود
عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند
كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزهدارتر بودند
بس كه لبتشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند
🔸شاعر:
#احمد_حسینپور_علوی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
یارب گناهانم ز من ایمان گرفتند
ایمان من را راحت و آسان گرفتند
رودی که دریا را نبیند مرده رود است
شبهای قدر از من فقط باران گرفتند
در دیگران رکعت به رکعت روح امید
در من فقط دلواپسی ها جان گرفتند
شمشیر نه ، این سُبحه ها از من علی را
در سجده با سبحانَ یا سبحان گرفتند
قرآن به سر می گیرم و فرقی ندارم
با نیزه هایی که به سر قرآن گرفتند
از سر گذشته است آب و دیگر فرصتی نیست
سلول هایم بوی الرحمن گرفتند
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم
بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت
چقدر خستهام از لحن قیل و قال خودم
اگر رسید صدایت به شور عشق بگو
مرا رها نکند لحظهای به حال خودم
شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان
که رزق گریه بگیرم برای سال خودم
قرار بود من و تو به آسمان برسیم
مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم
شبی به لطف علی میرسم به صحن نجف
تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم
🔸شاعر:
#محمد_میرزایی_بازرگانی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
راه را کاش که اینبار تو پیدا نکنی
گره ای را که زده در به عبا وا نکنی
دست بر دامن تو زد درِ خانه، اما
میشود یاد زمین خوردن زهرا نکنی؟
تو طبیب همه ای...زخم سرت را هم پس
تو خودت خواستی انگار مداوا نکنی
روضه را بازتر از این نکن، اصلا آقا!
شال را میشود از دور سرت وا نکنی؟
کم بزن حرف سفر را و وصیت، بلکه
بیش از این خون به دل زینب کبری نکنی...
روی دامانِ که بگذارد از این غم سر را؟
کاش بودی که نبینند غم دیگر را
آه از خاطره ها...بعد تو هر شب باید
دست اندوه فقط وا بکند این در را
اینکه با تیزی اش افتاده ای از پا، قبلا
با غلافش زده بودند زمین مادر را
رفتنت داغ گرانی ست که زینب بسته ست
بعد تو اینهمه محکم گره معجر را
چاه بسیار تو کندی، همه ی درد اینجاست
قطره ای آب ندادند علی اصغر را
🔸شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
دو لقمه اشک و نان و بغض، خورد از سهم افطارش
نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش
گلویش میزبان استخوان و خار در چشمش
لبش را میگَزید از دردهای «حیدر آزارش»
تبسمهای بغضآلود، از درد دلش میگفت
نگاهش روضه بود؛ اما لبش میکرد انکارش
دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت
تمام آسمان شد خیس، از آیات رگبارش
سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش
نمیدانم چرا بوی سفر میداد اذکارش
قدومش خسته بود از ماندن و رویای رفتن داشت
همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت
پدر از کوچههای نوحهی «بابا بمان» میرفت
زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان میرفت
به زخم شانهاش فرمود: امشب استراحت کن
به وقت هر شبش؛ این بار بیانبان نان میرفت
کلون در دخیلش را گره میزد به دامانش
و بابا از میان روضهی در؛ روضهخوان میرفت
تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی
امیرالمومنین از دستِ سرد کوفیان میرفت
شهادت داد بر مظلومیاش همراه گلدسته
مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان میرفت
قدوم قبلهی سیار، مسجد را مزیّن کرد
چراغ روضهی خود را به دست خویش روشن کرد
به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر میداد
سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر میداد
به دستی مست، میرقصید تیغِ کهنهی کینه
چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در میداد
خدای روضه از آوار ارکانُالهدیٰ میگفت
نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر میداد
تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه
خبر از آیهی مکشوفهی «شقالقمر» میداد
شب قدری که قرآن جای قرآن؛ تیغ بر سر داشت
درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر میداد
محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا
به جای "یا علی" هنگام رفتن گفت "یا زهرا"
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
نه در آیینه ابیات می تابد ثنای تو
نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو
کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت
پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو
پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر
که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو
چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما
پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو
چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا
چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو
یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم
نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو
گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن
چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو
عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که
به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو
به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت
سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد
میانِ خانهاش زینب زمین خورد
نه تیغ اینقدرها زوری ندارد
غلط گفتم که میخی آتشین خورد
- - -
علی را عاقبت از پا درآورد
که با خود تیغ یادِ مادر آورد
چنان زد تیغ هم نالید از درد
چنان زد دادِ زهرا را درآورد
- - -
سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد
فقط سه لقمه امشب با نمک خورد
علی امشب هوایِ روضهها داشت
فقط میگفت بودم او کتک خورد
- - -
همانهایی که بانو را شکستند
خدایا بِینِ اَبرو را شکستند
چنان زد فاطمه اُفتاد از پا
گمانم باز پهلو را شکستند
- - -
چه با این مَرد این شمشیر کرده
چه با این فرق این تقدیر کرده
چنان بد زد نشد بیرون کشانَد
گمانم تیغ در سر گیر کرده
- - -
حسن با داغِ خود درگیرتر شد
تمامِ مسجد از شمشیر تر شد
علی اُفتاد رویِ دامنِ او
حسن پیر است حالا پیرتر شد
- - -
نه مرحم نه دوا آورده بودند
فقط آه و نوا آورده بودند
فقط یک ضربه خورده بود اما
برای او عبا آورده بودند
- - -
زمین اُفتاد و مینالید بابا
که هر گوشه علی میدید بابا
عبا آورده بودند و کمش بود
علی را روی هم میچید بابا
- - -
علی جانش علی جانش زمین ریخت
که حتی آه مژگانش زمین ریخت
کشیدش در بغل این بارِ آخر
ولی از بین دستانش زمین ریخت
- - -
صدا زد آتشِ دل را نشانید
مرا بر شانههای خود کشانید
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر درِ خیمه رسانید
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب
به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب
قنوت من پر است از یارب و یا نور و یا قدّوس
کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب
دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب اینجا
کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب
تو ستّارالعیوب ستی و من عبد گنه کارم
به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب
خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم
بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار ، ماه امشب
به دیدار شما آورده ام حال خرابی را
مدارایی نما با بنده ات ، آه ای اله امشب
چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی
حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب
خداوندا ، مرا سیراب کن از جان شیرینت
نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————