eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
                     شکر حق شکرحق من سا ئل پشت د ر ت بــودم حسین ریزه خوار سفر ه و خـاک د ر ت بـودم حسین بــا تــولای تــــو کـردم یابــن زهرا ز نـــد گـــی ســـوخــتــم شـمـع عـزا ی اکبرت بودم حسین گــر شــدم مــن هیــئـــتی وذاکرت مولای من شامل لـــطف و دعــای مــادرت بـودم حسین آخر  ا ی  مـــولای من دست غـــلامت را بگیر خــاک پــا ی ذاکـــران و نــوکرت بودم حسین بــو. ریا  بر تـو چرا بــاشد کــفــن ا ی بیکفــن کاش مـن هــم بـیـکـفـن چـون پــیـکرت بودم چـشـم امــید ی (ریاضی)  برتو باشدیاحسین کـن شـفـاعت  ا ر بعینی   زائرت بودم حسین                   ابراهیم ریاضی
                           جــمـــعــــه جـمعـه  رسید   ای شـهٔ خـوبـان بـیا بـیا یــا صاحب الزمان  یار ضعیفان   بیا بیا شـاید گناه من  شده  تـأخیر  برظهور تو ا ی چـمـشـه سار رحمت و غفران بیا بیا ا ی  حجت خداو  سفینهٔ نـــجـات خلق عـالـم شــده پــر از ظلم  فراوان  بیابیا هر جمعه ندبه خوان تـوئیم ای امیدما ای روضـه خـوان شـاه شهیدان  بیا بیا ازکربلاو مقتل خونین   آ یــد ا یـن نـدا مــرحــم گــذ ا ر نیزه و  پـیـکان بیا بیا آ یـــد صـــدای  نـــا لهٔ مـادر زپشت در چشم انتظار توست مام پریشان بیا بیا مورت منم (ریاضی) تویی سلیمان من هستم گدای تو. حضرت سلطان  بیا بیا                   ابراهیم ریاضی
           نوحه ایام فاطمیه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر دیدی آخر حق پیغمبر ادا شد مادر از ما محسن از مادر جدا شد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر یاس بابا رنگ نیلوفر گرفتی روز و شب رو از من و حیدر گرفتی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر بشکند دستی که بر زخمم نمک زد مادر مظلومه ما را کتک زد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر عاقبت شد سهم بانوی مدینه زخم پهلو زخم بازو زخم سینه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر کاش می‌مردم نمی‌دیدم به خانه در کف دست مغیره تازیانه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر شهر پیغمبر دگر زهرا ندارد پیش چشمم مادرم جان می‌سپارد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر او ز من پوشد کبودی تنش را من تماشا می‌کنم جان دادنش را یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر            سازگار
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هَر کُجا نامِ تو بُردیم، فَقَط سوخته ایم سوختَن را، زِ سَراپای تو آموخته ایم غَزلی گَرم به یادِ نَفَسِ سوزانَت روز و شَب زِمزمه کَردیم، که دِلسوخته ایم گُفتَنی های تو را، هَرچه که می شُد گُفتیم رازها را، به دِلِ سوخته اَندوخته ایم هَرکُجا مَجلسِ غَمخوانیِ تو بَرپا بود خونِ دِل ریخته از دیده و اَفروخته ایم غَمِ پهلوی تو دَر سینه ی ما عُقده شُده چَشم را، بر فَرجِ مُنتَقِمَت دوخته ایم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خودت را در میان صحنه محشر تصور کن خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن- چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را خودت را در میان صحنه محشر تصور کن بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد قاسم را علی اکبر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد اکبر را علی اصغر تصور کن بماند داستان شام و مهمانی و بزم می خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
برای نوحه‌ی «عجّل‌وفاتِ» مادرِ خانه به سینه خورد دو دستِ دعای دخترِ خانه نگاهِ پنجره را شست، سیلِ روضه‌ی باران پر از دخیلِ تماشاست دیده‌ی ترِ خانه ستونِ خانه‌ی عرش و عصا؟ چه ضد و نقیضی! شکسته پای ستونش ستونِ دیگرِ خانه درست لحظه‌ی آوارِ آتشِ در و دیوار نوشته‌اند که خانه خراب شد سرِ خانه بهشت و لشکر ابلیس؟! بیت وحی و جهنم؟! چنین خیال محالی نبود باور خانه سپر شکسته شد و خانه سرشکسته‌تر از آن چقدر بغض شکست از شکستنِ درِ خانه چه دید در عَلمِ اختلافِ لشکرِ فرّار که رفت حیدر کرار، پشتِ سنگرِ خانه؟! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
راز آئینه رو برملا نکن خودتو این همه جابجا نکن الهی درد و بلات به جون من... در خونه رو تو دیگه وا نکن یعنی میشه دوباره صدام کنی از دل این همه غم رهام کنی این‌قَدَر به دنده‌هات فشار نیار... نفست در نمیاد سلام کنی زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زینبت رو تا میرم آروم کنم... گریه‌ی حسین تو شُرو میشه گرد غم نشسته روی دامنت چه بساطی شده جارو کردنت دیگه جون مرتضی زمین نخور بخدا داره میبینه حسنت بغض چشمای ترت کشته منو زخمای بال و پرت کشته منو اشکِ بندِ رختِ خونه دراومد شُستشوی بسترت کشته منو داغ حیدرِ تو غربتش شده همه جا نَقلِ مصیبتش شده دلِ رفتنِ به مسجد ندارم... قاتلت امام‌جماعتش شده زخم بازوت دلمو تکون میده عطر پیرهنِ تو بوی خون میده منو هرجا میبینه قنفذِ پست غلاف شمشیرشو نشون میده مگه حرمتت حریم حج نبود؟! کاشکی دشمن تو اهل لج نبود لااقل گیر نمی کردی پشت در... کاشکی میخِ گُر گرفته،کج نبود لب من باید خدا خدا بگه دردِ دل‌هاشو توو ربّنا بگه حسرتش علی رو داره میکُشه محسنم نشد یه بار بابا بگه دلمو عذابِ بی اموون نده به من اسباب‌بازیشو نشوون نده لالایی خوندتو عرش‌و سوزوند... این‌قَدَر گهواره‌اشو تکوون نده 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
4_5951597230732348564.mp3
4.53M
‍ ‍ هدیه به حضرت زهرا صلوات زمینه وشو ر حضرت زهرا شعر و سبک رضا نصابی به نفس کربلایی مسعود فیروزه ای خدا حافظ ای همسر مرتضی خدا حافظ ای لشگر مرتضی خدا حافظ ای کوثر مرتضی خدا حافظ ای باور مر تضی خدا حافظ ای همسر مرتضی . ببین بقض گرفته گلوی. علی شفای تو هست ارزوی. علی بخندی دوباره به روی. علی بازم راه بری روبه روی. علی اینه خواهش اخر مرتضی خداحافظ ای همسر مرتضی گمون می کنم که. مداوا شدی می بینم که از بسترت پا شدی براکار خونه مهیا. شدی جوونه رشیدم چقدر. تا شدی نزار بسته شه دفتر. مرتضی خدا حافظ ای همسر مرتضی تو این روز ها تو بی گمون. می روی گله یاس من ارغوون می روی جوون اومدی قد کمون می روی با این پهلوی غرق خون. می روی خدا حافظ هم سنگر. مرتضی خدا حافظ. ای همسر مرتضی چقد زود زمینگیر شدی. فاطمه از این زندگی سیر شدی. فاطمه به بستر تو زنجیر شدی. فاطمه به پای علی پیر شدی. فاطمه خدا حافظ ای دلبر مرتضی خدا حافظ ای همسر مرتضی رضا نصابی
4_5899787684485793332.mp3
11.31M
‍ هدیه به امام حسن صلوات شور یه زمینه ی رو ضه ای کوچه امام حسن شعر و سبک رضا نصابی به نفس کربلایی مجید رضا یی ای کاش من و مادر تنها نبودیم ای کاش تنها تو کوچه ها نبودیم ای کاش مسیر ما جای دیگه بود ای کاش میونه نامردا نبودیم مردم تو کوچه وقتی رسید از راه که نامرد مردم تو کوچه دستش و وقتی که بلند کرد مردم تو کوچه سیلی به روی مادرم زد ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه ارغوان ننه ای کاش دست عدو کوچک تر بود ای کاش قدم کمی بلند تر بود ای کاش صورتم توی کوچه ها ای کاش سپر برای مادر بود مردم تو کوچه مادرو نیمه جون دیدم مردم تو کوچه مادر و ار غوون دیدم مردم تو کوچه مادر و قد کمون دیدم ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه. ار غوان ننه ای کاش انصاف کمی تو ی دلا بود ای کاش بابا علی کنار ما بود ای کاش تو مسیر بر گشت تا خونه ای کاش همراه مادرم عصا بود ن مردم تو کوچه مادرو روی خاکا دیدم مردم تو کوچه ناسزا وقتی که شنیدم مردم تو کوچه مادرو تا خونه کشیدم ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه ارغوان ننه
4_5911284126526211618.mp3
2.88M
🔘🔘۹۳۰🔘🔘 ☑️بنداول حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در ای وای ای وای بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر ای وای ای وای به در لگد زد در افتادُ«۳» فتنه به پا کرد در افتادُ«۳» از جورنامرد در افتادُ«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم ثانیه بی حیا/با ضربه های پا کشت محسن رو فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا کشت محسن رو عزیزمادر میزد پر پر«۳» جوون حیدر میزد پر پر«۳» با دله مضطر میزد پر پر«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم آه از یاس کبود بین آتیش و دود می‌گفت حیدر آه از درب و دیوار نوک داغ مسمار آه از مادر ..... می‌گفت دله خون علی سوختم«۳» دله پریشون علی سوختم«۳» باچشم گریون علی سوختم«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندچهارم دستای بوتراب/رو بستن با طناب چل تا مزدور جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن با ضرب و زور ...... آه از جفای چهل نامرد«۳» فاطمه با اون تن پر درد«۳» می‌گفت علی جان نرو برگرد«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• 💠💠💠9⃣3⃣0⃣💠💠💠 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
4_5821296783489238852.mp3
6.19M
🔸زمينه🔸 شعله ها به خرمن باغ مصطفي زدن .. شعر رضا نصابی كربلايي حسین ستوده
4_5803216418577066867.mp3
2.87M
هدیه. به ارباب. صلوات. زمینه و شور روضه. با لگد می زد حرف بد می زد ایهاالغریب. حسین می دیدم با پا نشست رو سینت شمر تا نجیب حسین وقتی. افتادی. به روی خاکا دست و پا زدی حسین مادرو داشتی توی قتلگات صدا می زدی حسین من دیدم .سنانو رو به روت اومد نوک نیزه شو تو گلوت میزد ایهاالغریب ایهاالغریب ایهاالغریب غریب. غریب. حسین بند دوم تکیه گاه من ای پناه. من ته گودالی. حسین بس که خردی تیر خردی تو شمشیر خیلی. بی حالی حسین سر تو بین پنجه ی گرگه پیش چشمای ترم نفسای اخر و می کشی ای غریب مادرم. ضربه ها می زد پشت گردنت تاجدا کنه سر رو از تنت. ایهاالغریب ایهاالغریب ایهاالغریب غریب غریب حسین غریب مادر. پناه خواهر تورو بد جور کشتنت هروله کردن ولوله کردن با مرکب روی تنت می کنم. گریه واسه زخمای بدنه تو‌ ای داداش. حتی به غارت می‌ره عباو پیرنه تو‌ ای داداش دیدم ساربون که از دور رسید انگشتر و و برد انگشت و برید مظلومم. حسین. مظلومم. حسین. رضا نصابی. مجید مراد زاده
(۶شهادت) نوربخش همه دل ها زهرا بر نبی ام ابیها زهرا ای گل سرسبد آل آلله دختر حضرت طاها زهرا ای صفابخش تمام عالم جان حیدر گل طاها زهرا آمده بر همه ی خلق جهان مهرت از عالم بالا زهرا از کرامات خداوند کریم نام تو دافع غم ها زهرا دستگیر همه ی عالمیان شافع محشر و عقبی زهرا همگان عاشق جود و کرمت که تویی آیت عظمی زهرا تویی محبوبه ی حق با ذکر یا ربت در دل شب ها زهرا زین همه لطف و عنایات و کرم تو شدی رهزن دل ها زهرا روشنی‌بخش همه دل هایی دستگیر همه فردا زهرا بر تو نازد همه دم پیغمبر که تویی هستی بابا زهرا در مدینه ز غم داغ شما شد به پا محشر کبری زهرا ریزد اشک بصر و نالانند همه زین ماتم عظمی زهرا داغ تو ای گل باغ حیدر زد شرر بر دل و جان ها زهرا شده در فاطمیه از غم تو غرق ماتم همه دنیا زهرا من (رضایم) که بود تا دم مرگ عشق من در همه دنیا زهرا
(۶شهادت) نوربخش همه دل ها زهرا بر نبی ام ابیها زهرا ای گل سرسبد آل آلله دختر حضرت طاها زهرا ای صفابخش تمام عالم جان حیدر گل طاها زهرا آمده بر همه ی خلق جهان مهرت از عالم بالا زهرا از کرامات خداوند کریم نام تو دافع غم ها زهرا دستگیر همه ی عالمیان شافع محشر و عقبی زهرا همگان عاشق جود و کرمت که تویی آیت عظمی زهرا تویی محبوبه ی حق با ذکر یا ربت در دل شب ها زهرا زین همه لطف و عنایات و کرم تو شدی رهزن دل ها زهرا روشنی‌بخش همه دل هایی دستگیر همه فردا زهرا بر تو نازد همه دم پیغمبر که تویی هستی بابا زهرا در مدینه ز غم داغ شما شد به پا محشر کبری زهرا ریزد اشک بصر و نالانند همه زین ماتم عظمی زهرا داغ تو ای گل باغ حیدر زد شرر بر دل و جان ها زهرا شده در فاطمیه از غم تو غرق ماتم همه دنیا زهرا من (رضایم) که بود تا دم مرگ عشق من در همه دنیا زهرا
      شعر ازآقای سازگار فروغ دیده علی مادر ای مادر اول شهیده علی مادر ای مادر ای حامی حیدر در بین دشمن‌ها مادر ز جا برخیز باشد علی تنها مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   ای شمع جمع اهل‌بیت از چه خاموشی چشمان خود را بسته‌ای یا که مدهوشی ای چشم ما از تو روشن مرو مادر بی من مرو مادر، بی من مرو مادر مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   بودی عزادار و عجب یاریت کردند بهر تو جای دسته‌گل هیزم آوردند از شعله آتش شد خانه‌ات روشن من بودم و فریاد تو بودی و دشمن مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   با آن که از داغ پدر خون‌جگر بودی تنهاترین یار علی پشت در بودی تو بودی و دود و باغ خزان‌دیده یک میوه نارس از شاخه شد چیده مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   وقتی که در شد باز تو پشت در بودی در موج دشمن همچنان با پدر بودی من مثل یک جوجه پیوسته لرزیدم دستی که بالا رفت با چشم خود دیدم مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   هم بر سرت آمد بلا هم بلی گفتی جان را گرفتی روی دست یا علی گفتی در آن رخ نیلی نور هدایت بود قانون ایثار و عشق و ولایت بود مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر   مادر مدال تربیت از تو دارم من بعد از تو در بیت علی خانه‌دارم من من زینبم مادر، من زینبم مادر بعد از تو حامی این مکتبم مادر مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر               سازگار
    شعر ازآقای  سازگار باغ سبز آرزویم شد خزانی مادرم جان داده در سن جوانی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر دیدی آخر حق پیغمبر ادا شد مادر از ما محسن از مادر جدا شد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر یاس بابا رنگ نیلوفر گرفتی روز و شب رو از من و حیدر گرفتی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر بشکند دستی که بر زخمم نمک زد مادر مظلومه ما را کتک زد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر عاقبت شد سهم بانوی مدینه زخم پهلو زخم بازو زخم سینه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر کاش می‌مردم نمی‌دیدم به خانه در کف دست مغیره تازیانه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر       سازگار
ای مادر مگر ز اهل مدینه چه دیدی ای مادر که دل ز عمر عزیزت بریدی ای مادر امید ما به وجود تو بستگی دارد چرا ز زندگیت نا امیدی ای مادر چرا نماز شبت را نشسته میخوانی چرا به فصل جوانی خمیدی ای مادر دگر بهمره ما تا اُحد نمی آئی چرا ز قبر عمو پا کشیدی ای مادر دعا بمردم همسایه کرده ای اما چه طعنه ها که از آنان شنیدی ای مادر من از تو درس شهامت گرفتم و دیدم چه رنجها که در این ره کشیدی ای مادر پی دفاع ز حق امام خویش بجان هزار گونه بلا را خریدی ای مادر دگر به سینه و پهلو مرا نمی گیری مگر به سینه و پهلو چه دیدی ای مادر همین نه ما رخ محسن ندیده رفت از دست تو نیز کودک خود را ندیدی ای مادر ز بسکه مرگ خودت از خدا طلب کردی گمانم اینکه بمقصد رسیدی ای مادر هزار جان مؤید فدای جانت باد چرا ز جان و جهان دل بریدی ای مادر مکتب الذاکرین اهل بیت علیهم السلام
       شعراز آقای سازگار یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر دیدی آخر حق پیغمبر ادا شد مادر از ما محسن از مادر جدا شد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر یاس بابا رنگ نیلوفر گرفتی روز و شب رو از من و حیدر گرفتی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر بشکند دستی که بر زخمم نمک زد مادر مظلومه ما را کتک زد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر عاقبت شد سهم بانوی مدینه زخم پهلو زخم بازو زخم سینه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر کاش می‌مردم نمی‌دیدم به خانه در کف دست مغیره تازیانه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر شهر پیغمبر دگر زهرا ندارد پیش چشمم مادرم جان می‌سپارد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر او ز من پوشد کبودی تنش را من تماشا می‌کنم جان دادنش را یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر            سازگار
احترام مادر تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت علی کنار مزار تو آب شد مادر میان آن همه دشمن که می زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدۀ زینب گلاب شد مادر به یاد نالۀ مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی جواب شد مادر؟ نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه ای از آفتاب شد مادر علی به یاد جوانیت پیر گشت چو دید خمیده سرو قدت در شباب شد مادر عنایتی صف یوم الحساب میثم را که خسته از گنه بی حساب شد مادر مکتب الذاکرین اهل بیت علیهم السلام
شعر ازآقای سازگار مادر تو از این خانه رفتی چه غریبانه پاشیده ز هم جمع شمع و گل و پروانه مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   با چشم خودم مادر دیدم که تو را کشتند جرم تو چه بود آخر بر گو که چرا کشتند مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   تو اشک مرا دیدی من داغ تو را دیدم تو پشت در افتادی من دور تو گردیدم مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   امشب چه غریبانه با ناله سحر کردی زخم جگر خود را پنهان ز پدر کردی مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   کی می‌رود از یادم در گوشه این خانه با بازوی بشکسته کردی سر من شانه مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   در دیده خود هر شب خوناب جگر دارم با گریه نگه باشد بر این در و دیوارم مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)   این خانه در بسته این گریه آهسته پیوسته به من گویند از پهلوی بشکسته مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (
راز شب دفن یاد آن روزی که ما هم سایۀ سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِّ ما پیغمبر از ما، چهره پنهان کرد و باز یادگاری همچو زهرا از پیمبر داشتیم مادر مظلومۀ ما نیز، رفت از دست ما مرگ او را کی به این تعجیل باور داشتیم اندر آن روزی که آتش بر سرای ما زدند ما در آنجا حال مرغ سوخته پر داشتیم آمد و رفت از جهان محسن، در آن غوغا دریغ آرزوی دیدن روی برادر داشتیم مادر ما، خود طلب میکرد مرگ خویش را ورنه ما بهرش دعا با دیدۀ تر داشتیم روزهای آخر عمرش زما رو میگرفت چون علی ما هم از این غم، دل پُر اَخگر داشتیم در شب دفنش به ما معلوم شد این طرفه راز تا ز روی نیلگونش بوسه ای بر داشتیم از کفن دستش یرآمد، جسم ما، در بر گرفت جسم او را همچو جان، ما نیز در بر داشتیم از فراق روی مادر با پدر هر روز و شب دو برادر بزم ماتم، با دو خواهر داشتیم با فغان گوید مؤید آنچه گوید سازگار (ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم) مکتب الذاکرین اهل بیت علیهم السلام