eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
390 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به استقبال پیکر مطهر شهیدان در ایام فاطمیه (س) --------- مهر فاطمه یاران کوثر شهیدان است جام لطف آن بانو ساغر شهیدان است فاطمیه شد اکنون این همه شهید آمد روز ماتم مادر محشر شهیدان است در کنار آن گل ها مادرانه می گرید دخت مصطفی زهرا مادر شهیدان است بوی غربت زهرا آید از گلوهاشان غرق عطر یا زهرا حنجر شهیدان است روی هر کفن باید نام فاطمه باشد نام فاطمه آری زیور شهیدان است با وضو بیا اینجا ، احتیاط کامل کن فرش مجلس زهرا شهپر شهیدان است گریه کن ز اندوهش بر دو چشم مجروحش اشک در غم زهرا گوهر شهیدان است این همه گل پرپر در دفاع از مادر کوچه ی بنی هاشم سنگر شهیدان است از فدک برون آمد نخل زندگی با حق میوه ی فدک اکنون پیکر شهیدان است بر فراز نی قرآن خوانده رأس گلگونی نیزه های غرق خون منبر شهیدان است مثل مادرش زهرا گریه می کند زینب دخت مرتضی زیرا خواهر شهیدان است روزی از افق «یاسر» می دَمد رخ موعود رجعت امام حق باور شهیدان است ** محمود تاری «یاسر» اول دی ماه ١۴٠١ درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی(عج ال..) ---------------- بازآکه حق زباطل یکباره جان بگیرد تاکوچه های این شهر بوی جنان بگیرد دیگرنمانده شوقی برای زنده ماندن بازآکه شوق مستی پیروجوان بگیرد درانتظار رویت چشمم به آسمان است ای ماه نوبرون آی شوری جهان بگیرد من تشنهء وصال روی تو نازنینم رازی مشو بهارم رنگِ خزان بگیرد غافل نِیَم خدا را من لحظه ای زِ یادت جانا عنایتی کن این مرده جان بگیرد از هرکجا گذشتی شد کوی مِی پرستان بازآکه مِی پرستی نام و نشان بگیرد درکوی تونشسته صدها دلِ شکسته بازآ که دولت عشق بانگ اذان بگیرد هرجمعه ندبه خواندم حاصل شود ظهورت چه میشود تو آیی دنیا امان بگیرد وقتی که پا نهی در میان این خلاق هرکوچه رنگُ بوی صاحب زمان بگیرد -------------------------- شعر از -داور پناه حسین جبرئیل نژاد (دلجو) درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
به استقبال پیکر مطهر شهیدان در ایام فاطمیه (س) --------- مهر فاطمه یاران کوثر شهیدان است جام لطف آن بانو ساغر شهیدان است فاطمیه شد اکنون این همه شهید آمد روز ماتم مادر محشر شهیدان است در کنار آن گل ها مادرانه می گرید دخت مصطفی زهرا مادر شهیدان است بوی غربت زهرا آید از گلوهاشان غرق عطر یا زهرا حنجر شهیدان است روی هر کفن باید نام فاطمه باشد نام فاطمه آری زیور شهیدان است با وضو بیا اینجا ، احتیاط کامل کن فرش مجلس زهرا شهپر شهیدان است گریه کن ز اندوهش بر دو چشم مجروحش اشک در غم زهرا گوهر شهیدان است این همه گل پرپر در دفاع از مادر کوچه ی بنی هاشم سنگر شهیدان است از فدک برون آمد نخل زندگی با حق میوه ی فدک اکنون پیکر شهیدان است بر فراز نی قرآن خوانده رأس گلگونی نیزه های غرق خون منبر شهیدان است مثل مادرش زهرا گریه می کند زینب دخت مرتضی زیرا خواهر شهیدان است روزی از افق «یاسر» می دَمد رخ موعود رجعت امام حق باور شهیدان است ** محمود تاری «یاسر» اول دی ماه ١۴٠١ درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی(عج ال..) ---------------- بازآکه حق زباطل یکباره جان بگیرد تاکوچه های این شهر بوی جنان بگیرد دیگرنمانده شوقی برای زنده ماندن بازآکه شوق مستی پیروجوان بگیرد درانتظار رویت چشمم به آسمان است ای ماه نوبرون آی شوری جهان بگیرد من تشنهء وصال روی تو نازنینم رازی مشو بهارم رنگِ خزان بگیرد غافل نِیَم خدا را من لحظه ای زِ یادت جانا عنایتی کن این مرده جان بگیرد از هرکجا گذشتی شد کوی مِی پرستان بازآکه مِی پرستی نام و نشان بگیرد درکوی تونشسته صدها دلِ شکسته بازآ که دولت عشق بانگ اذان بگیرد هرجمعه ندبه خواندم حاصل شود ظهورت چه میشود تو آیی دنیا امان بگیرد وقتی که پا نهی در میان این خلاق هرکوچه رنگُ بوی صاحب زمان بگیرد -------------------------- شعر از -داور پناه حسین جبرئیل نژاد (دلجو) درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
فاش شد بر عاشقان از "ذکرکم فی الذاکرین" حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین! سینه چاک عصمتت از اخرین تا اولین هاج و واج حکمتت از اولین تا اخِرین عشق تو شرط قبول انبیای مرسلین چادرت حبل المتین اهل بیت طاهرین هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست پرچم روضه ضریح و گریه کن ها زائرین چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین به تلاقی مدینه روز محشر که شود ناقه باشد مال تو پادرد مال حاضرین سهم تو شلاق شد ویل لقوم الظالمین صبر کرد اما علی! بَشِّر عباد الصابرین به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند سوره کوثر نشسته در شرار کافرین عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند لال گردد آن زبانها کور چشم ناظرین عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی که در دهان زینب آمینِ دعا مانده محجوب من، حرف تو را می‌خواندم از چشمت آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده حال علي بدتر نباشد بهتر از تو نيست من مانده ام با اين غرور زير پا مانده هر بار که میبینمش صدبار میمیرم حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده داری نفس را نیمه نیمه می‌کشی، پیداست یک استخوان دنده از باقی جدا مانده تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
چشمان تو دو ماهی در غم شناورند یا دو پیاله‌ی غم ساقی کوثرند افسوس ای عروس قلیل الجهاز من اسباب خانه‌ی تو‌و عمرت برابرند درد تو درد ماست نشانم به آن نشان شب سرفه میکنی همه از خواب میپرند آرامش تو را جلوی در به هم زدند امشب دگر بخواب ملائک دم درند در بستری ولی بغلت نیست محسنی این لخته ها به جاش ولی خوب نوبرند از در همین که میگذرم بغض میکنم دیوار و میخ آینه‌ی دق حیدرند تقصیر تو نبود که چشمت کبود شد میخواستند اشک مرا در بیاورند آنها که با غلاف به بازوی تو زدند یک روز میرسد که به دنبال خنجرند طوری که میدرند لباس حسین را یک گله گرگ پیکر آهو نمیدرند 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
گاهی به یک نگاه سخن گفته میشود ناگفته های شوهر و زن گفته میشود حالا که ظاهر تو به سنت نمیخورد راز سه ماهه پیر شدن گفته میشود دست مرا که بست به دستت قلاف زد! در این ورم خجالت من گفته میشود یکروز میرسد که دراین کوچه های تنگ حتما دلیل بغض حسن گفته میشود تب کردن از علائم آتش گرفتن است حال تو از حرارت تن گفته میشود  ای شمع آب رفته ی من!دلخوشم فقط... به چند استخوان که بدن گفته میشود! شانه بزن که درد دل بچه ها به تو درلحظه های شانه زدن گفته میشود روزی به چادر تو حیا گفته شد ولی.. روزی به چادر تو کفن گفته میشود 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
لبخند را بر چهره ام تا به ابد کشت داغش مرا هر لحظه بی حدّ و عدد کشت در کوچه با سیلی فدک را غصب کردند این روضهٔ سنگین مرا تا به ابد کشت بر سورهٔ مظلوم ِ کوثر، راه را بست با ذکر نابِ قُل هُوَ اللهُ أحد کشت آتش هجوم آورد و با کینه خودش را- -با قصد اینکه مادرم کشته شوَد، کشت... مسمار شد خنجر برای قلبِ محسن(ع) با تیزی اش شش ماههٔ ما را، چه بد کشت باید زمین میخورد و بر بازو نمیخورد آرامشم را یک غلافِ نابلد کشت مادر نمازش را به زحمت خواند و هر روز ابلیس را در ذکرِ أللهُ الصّمد کشت فریاد خواهم زد کنار کعبه روزی ای اهلِ عالم مادرم را یک لگد کشت! 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
سقف این حجره آسمانش بود.. چادر پاره سایبانش بود گرچه روی لبش تبسم داشت کارد بر روی استخوانش بود جان این چهار بچه‌ی کوچک.. بسته بر لقمه‌های نانش بود آنچه از درد کوچه  بدتر بود بی وفایی دوستانش بود یاعلی یاعلی مدد گفتن.. رمق دست ناتوانش بود سن و سالی علی نداشت ولی برف بر روی گیسوانش بود علی کوچه و علی اُحُد! صبر مبهوتِ امتحانش بود این زن سال‌خورده در خانه.. روزگاری زن جوانش بود آن زنی که سرش به در خورد و پهلوی زخمی‌اش نشانش بود به بهار علی شرار زدند بی خبر نوبت خزانش بود "اشهد اَنَّ مرتضی مظلوم" زیرِ در نغمه اذانش بود سخت شد فضه را صدا بزند لخته‌خون زحمت دهانش بود 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
در سِلک ما، معراج رفتن، پَر نمی‌خواهد مؤمن پری بهتر ز چشم‌ تَر نمی‌خواهد با اشک وقتی حاجت ما را روا کردند گریه کُن‌ات مشکل‌گُشا دیگر نمی‌خواهد خاک حسینیه برای شاعر‌ان کافی است از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی‌خواهد جاروی دستم را نگیر از دست من «خانم» این روضه‌خانه‌ها مگر نوکر نمی‌خواهد!؟ ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند تفسیر دیگر، سوره‌ی کوثر نمی‌خواهد با دیدن روی تو با خود روبه‌رو می‌شد آئینه‌ای بعد از تو پیغمبر نمی‌خواهد تو مستقیماً حامل وحی خداوندی دیگر خدا جبریلِ نامه‌بر نمی‌خواهد نور وجودت را «علی» از قبل خِلقَت دید این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی‌خواهد وقتی دعای‌ تو نگه‌دار علی باشد دیگر «سپر» را فاتح خیبر نمی‌خواهد نان تو خادم‌پرورِ بیتِ یدالله‌ است نانی به‌جز این سفره را قنبر نمی‌خواهد ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد تا گرد و خاکش هست، فضّه، زر نمی‌خواهد چادرنمازت سایه‌سارِ مُلک سَلمان است جز سایه‌ی امن تو این کشور نمی‌خواهد این نسل سِوُّم، خوب در پیکار ثابت کرد حرف دفاع از دین که باشد، سر نمی‌خواهد تمّار اگر باشی به روی دار خواهی‌گفت: حرف ولایت را زدن منبر نمی‌خواهد این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد جز نسل زهرا و علی، سرور نمی‌خواهد چل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا فرزندْ جز خون‌خواهیِ مادر نمی‌خواهد ▪️ ▪️ نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می ساخت هرگز کسی این‌گونه‌ دردسر، نمی‌خواهد مادر تقلا می‌کند قدری رها گردد دیوار پیله کرده، میخ در نمی‌خواهد... 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan
کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد 🔸شاعر: درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan