✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اصغر
ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی
دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی
منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم
رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی
تبسم های تو دل برده از عباس و از اکبر
تلظی های تو داده حرم را شغل سقایی
به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر
دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی
تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت
صدای العطش گردیده بود آوای لالایی
تبسم کن که می بینم سر ببریده ات با من
چهل منزل کند بالای نیزه راه پیمایی
تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما
تو بهر آب گفتن هم نبودت هیچ یارایی
زبس زیبا شدی برروی دستم دم به دم ازمن
گلویت دل ربایی می کند، رویت دل آرایی
به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما
تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی
اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم
تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
___________________
#حضرت_علی_اصغر
ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی
دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی
منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم
رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی
تبسم های تو دل برده از عباس و از اکبر
تلظی های تو داده حرم را شغل سقایی
به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر
دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی
تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت
صدای العطش گردیده بود آوای لالایی
تبسم کن که می بینم سر ببریده ات با من
چهل منزل کند بالای نیزه راه پیمایی
تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما
تو بهر آب گفتن هم نبودت هیچ یارایی
زبس زیبا شدی برروی دستم دم به دم ازمن
گلویت دل ربایی می کند، رویت دل آرایی
به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما
تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی
اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم
تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
____________________
#حضرت_علی_اصغر
روی غدیر دست بابا رفت بالا
شد قتلگاهش دست بابا کرد لالا
تیر سه شعبه هر دو را باهم زمین زد
خون گلویش ریخته بر روی بابا
از پوست آویزان شده این سر ز پیکر
لب تشنه جان دادی بمیرم پیش دریا
شرمنده ام از چشم های نیمه بازت
خیری ندیدی مثل اکبر تو ز دنیا
ماندم چه خاکی سر کنم حالا عزیزم
شد ناله های مادرت از دور پیدا
بابا عبا رویت کشیدم تا نبیند
این مادر بی اصغر افتاده از پا
🔸شاعر :
#محمد_حبیب_زاده
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اصغر
به تبسّم لب خشکیده ی خود وا میکرد
هر زمانی که نظر بر رخ بابا میکرد
قطره ای اشک چو بر صورت او می افتاد
یادی از تشنه لبان لب دریا میکرد
مثل ماهی که جدا از لب دریا باشد
روی دستان پدر بود و تلظّی میکرد
وَ پدر نیز برای لب عطشان پسر
طلب آب غریبانه ز اعدا میکرد
سند غربتش این بس که ازآن کوردلان
چشمه ی آب بقا ، آب تمنّا میکرد
روی دستان پدر ، حرمله سیرابش کرد
مادرش غمزده از خیمه تماشا میکرد
خنده بر تیرِ سه شعبه نزد اصغر ، هرگز
او برای دل ما طرح معمّا میکرد
فاطمه آمد و آغوش گشودش ، که بیا
او هم از رویِ ادب خنده به زهرا میکرد
در جهانی که بُود عشقِ علی ، نیست عجب
معجزاتی که نفسهای مسیحا میکرد
🔸شاعر:
#اسماعیل_پورجهانی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هفتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی اصغر
پسرم از نفس افتاد به دادم برسید
داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید
تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم
باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید
بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم
طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید
آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید
باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان
شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید
بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین
میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید
آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت
گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید
🔸شاعر:
#حیدر_توکلی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
.
#زمینه_شب_هفتم_محرم
#سبک_نوشته_مقتل
#بخواب_ای_مادر
☑️بنداول
بخواب ای اصغر عمو رفت آب بیاره
بخواب ای اصغر مادرت شیرنداره
بخواب ای اصغر کاشکی بارون بباره
بخواب ای اصغر هی نده من و عذاب
بخواب ای اصغر بمیره برات رباب
بخواب ای اصغر لااقل یکم بخواب
بخواب ای اصغر«۲»
....
بخواب دیگه در نمیاد صدات
قربونه خشکی های رو لبات
شرمندتم شیر ندارم علی
الهی مادرت بشه فدات
آه و واویلا یاعلی اصغر«ع»
☑️بنددوم
به روی دستام با سه شعبه زدنت
به روی دستام پره خون شد دهنت
به روی دستام لب تشنه کشتنت
.....
سه شعبه زد تا حرمله ی بی حیا
منم افتادم ازنفس دیگه بابا
چه جوری آخه من برم خیمه ها
.
بگو چه خاکی بریزم به سر
چه جور بدم به خیمه ها خبر
با چه رویی برا رباب بگم
به روی دستم زدی بال و پر
.....
آه و واویلا یاعلی اصغر«ع»
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
4_6021791113906488939.mp3
1.26M
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
___________________
#حضرت_علی_اکبر
تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد
جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد
اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود
صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد
تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت
نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد
برای العطشت، کام تشنه ی من و تو
ببین برادرم عباس سربزیر تو شد
چقدر دور و بر تو شلوغ شد ناگاه
چقدر دست اجل راهی مسیر تو شد
چه آمده به سر من که خواهرم زینب
ز خیمه آمده بیرون و مستجیر تو شد
چه آمده به سر تو، علی اکبرمن
کنار این تن پرپر، حسین پیر تو شد
برای بدرقه ی شرحه شرحهی جسمت
ببین پیمبر خاتم عبابگیر تو شد
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
______________________
#حضرت_علی_اکبر
تا که عقابت با سوارِ خویش، پر زد
طوفانِ پاییزی به باغ من ضرر زد
آه ای امید خیمهها !؛ وقتی که رفتی
افتاد، از پا زینب و دستی به سر زد
بالا بلندم !؛ کاش میبستی نقابی
چشمِ حرامیها تو را آخر نظر زد
ای سَروِ گلزارم ؛! خمیدم تا که دیدم
گلچین؛ عصای پیریام را با تبر زد
«اولادُنا اَکبادُنا» تفسیرش این است
هر زخمِ تو؛ زخمِ عمیقی بر جگر زد
آیینهی من !؛ با شکستِ تو شکستم
هر کس تو را زد؛ ضربهای هم بر پدر زد
با هر رجز تا اینکه گفتی نام خود را
با بغض حیدر؛ دشمنت هم بیشتر زد
ای کاش، دیگر هیچ بابایی نبیند
این آتشی که بر دلم داغ پسر زد
جان خودم را میدهم؛ اما تو برگرد
ای کاش میشد؛ چون به جان تو میارزد
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
___________________
#حضرت_علی_اکبر
چقدر ابن ملجم اینجا هست
که زده ضربه ها به فرق سرت
اربا اربا شدی به عشق علی
میکند خاک غم به سر پدرت
اینقدر پا نکش زمین بابا
از عطش تیر میکشد جگرت
چه بلایی سر تو اوردند
میچکد خون زدیده های ترت
زده آتش به کل جان و تنم
این نفسهای گرم و شعله ورت
من خودم یک کویر بی ابم
که لبم را نشانده ام به لبت
سنگ و شمشیر و نیزه میبینم
همه جا ریخته به دورو برت
چشم خود وا کن و بگو بابا
چه کسی اینچنین زده کمرت
این همه دست و پا نزن ُمردم
کشته من را شکاف روی سرت
پاشو عمه رسیده لطمه زنان
میدهم جان مادرم قسمت
لحظه جمع پیکرت دیدم
چقدر کم شده ست از بدنت
🔸شاعر:
#محمد_حبیب_زاده
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_____________________
#حضرت_علی_اکبر
خواست با دستش ببندد پلکِ پَرپر را نشُد
خواست تا با گریه شویَد پلکِ دیگر را نشُد
رویِ زانو چار دست و پا رسیده بر سَرَش
خواست زینب نشنود لبخندِ لشگر را نشُد
گفت بابایی بگو اما فقط یک "با" شنید
هرچه میکوشید گویَد حرفِ آخر را نشُد
با دو انگشتش میانِ حَلق دنبال چه است؟
خواست تا بیرون کِشَد یک تکه خنجر را نشُد
خُردههایی استخوان از سینه بالا میرَوند
خواست تا خالی کُنَد هربار حنجر را نشُد
خواست زینب تا که بردارد حسینش را نشُد
خواست بابا هم کِشَد تا خیمه خواهر را نشُد
غیرتیاش کرد شاید چشمها را وا کند
هِی نشان میداد خاکِ رویِ معجر را نشُد
خواست بردارد از این پاشیده در آغوشِ خویش
دست را پا را نشُد تَن را نشُد سر را نشُد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
________________________
#حضرت_علی_اکبر
تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمی مانند بی محرم، علی دارم
دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
🔸شاعر:
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
تماشا میکند با حسرتی جانسوز اکبر را
تماشا میکند آئینه ی روی پیمبر را
به ذکر یاعلی تعویذ میخواند بر اندامش
به میدان میفرستد اینزمان ثانی حیدر را
تلاوت میکند آیه به آیه قامت او را
به آتش میکشد امًّ یجیبش قلب مضطر را
عجب دلشوره ای دارد نگاه زاده ی زهرا
گرفته دست بر پهلو ، به یاد آورده مادر را
عجب دلشوره ای دارد حسین آنجا که نی بیند
به مسلخ میکشاند دست شب خورشید خاور را
عجب بُغضی نشسته بر گلوی تشنه ی مولا
که حتّی جان ندارد سر دهد الله اکبر را
بیایید ای جوانان بنی هاشم که نتوانم
به سوی خیمه برگردانم این صدپاره پیکر را
من از بغض گلوگیری که اصغر داشت فهمیدم
برادر مرده میداند غم مرگ برادر را
🔸شاعر:
#اسماعیل_پورجهانی
______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
__________________
#حضرت_علی_اکبر
هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج اهن دیده ام
مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام
یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام
لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام
بی دفاع از کوچه های سنگ و اهن می گذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام
هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
🔸شاعر:
#حسن_کردی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
برخيز و رحم كن به دل بى امان من
داغ تو پير كرد مرا اى جوان من
هفت آسمان به حال تنت گريه مي كنند
برخيز اى ستاره ى هفت آسمان من
آئينه ى رسول خدا، اكبرِ حسين
هستى تمام هستى و روح و روان من
اين تير و تيغها كه به تو سجده مى كنند
گويا شنيده اند صداى اذان من
هر تيغ تا به جسم تو برخورد مي كند
يكباره تير مى كشد از استخوان من
اينقدر دست و پا به روى خاكها نكش
بردى تمام جان من اى نيمه جان من
گيرم كجاى اين بدن قطعه قطعه را؟
سخت است اى خدا چقدر امتحان من...
دارم به سوى خيمه تو را مى برم، ولى
مي ريزى از عبا، پسر مهربان من
🔸شاعر:
#مهدى_فخارشاكرى
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
ای گل لاله ی من از چه تو پرپر شده ای
غرقِ در خون به روی خاک،شناور شده ای
رخ چو پیغمبر وتا فرق تو بشکافته شد
دیدم اکبر که تو در هیبت حیدر شده ای
پسر حضرت لیلا شده لیلا،حیران
باعث خون جگریِ دل مادر شده ای
موقع رفتن میدان علی اکبر بودی
حال ای اکبر من صد علی اصغر شده ای
مرکبت جای حرم در وسط لشکر رفت
سبب عشرت و شادی،برِلشکر شده ای
تیغ جرّاحی زنهای عدو کشت تو را
فکر کردم وسط دشت تو بی سر شده ای
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
______________________
#حضرت_علی_اکبر
شکر خدا زره زتنت در نیامده
با چنگ گرگ پیرهنت درنیامده
میخواستم باز ببوسم لبت ولی
دیدم که تیراز دهنت در نیامده
یک دشت اکبروپدری پیرویک عبا
حتی زعهده کفنت در نیامده
دارم زروی خاک جگرم را جمع میکنم
این چند نیزه از بدنت در نیامده
با یک فضع محاسن بابا خضاب شد
حرفی زدست و پا زدنت در نیامده
برخیز جانم امده از گریه برلبم
مدیون گیسوی پریشان زینبم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
به پیمبر قسم که چشم زدند!
قد و بالای حیدری ات را
نیزه ای از شکاف پهلویت
می برد عطر کوثری ات را
با چه سختی گرفتی از این زخم
کمی از ارث مادری ات را
یاس های حرم پریشان اند
ای بهارم، اسیر پاییزی
به تنت کافی ست دست زنم!
مثل تسبیح پاره می ریزی
ای جوانم! عصای دستم باش
با امید آمدم که برخیزی
عمرسعد با پسرهایش
به من داغ دیده می خندید
به سر شانه هایشان می زد
به من قد خمیده می خندید
من، بریده بریده ناله زدم
او بریده بریده می خندید
پیکرت را چگونه جمع کنم!؟
دست لرزان سر کمر دارم
کار من نیست خیمه بردن تو!
پیرم، از حال خود خبر دارم
بوریای خودم که دستم نیست
با عبا بایدت که بردارم
به غرورم چه قدر برخورده!
حرمله طبل می زند از شوق
لشکر کوفه کف زنان آن سو
شده دریای جزرومد از شوق
تا کنار تنت زمین خوردم
خنجری کهنه برق زد از شوق
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
به پیمبر قسم که چشم زدند!
قد و بالای حیدری ات را
نیزه ای از شکاف پهلویت
می برد عطر کوثری ات را
با چه سختی گرفتی از این زخم
کمی از ارث مادری ات را
یاس های حرم پریشان اند
ای بهارم، اسیر پاییزی
به تنت کافی ست دست زنم!
مثل تسبیح پاره می ریزی
ای جوانم! عصای دستم باش
با امید آمدم که برخیزی
عمرسعد با پسرهایش
به من داغ دیده می خندید
به سر شانه هایشان می زد
به من قد خمیده می خندید
من، بریده بریده ناله زدم
او بریده بریده می خندید
پیکرت را چگونه جمع کنم!؟
دست لرزان سر کمر دارم
کار من نیست خیمه بردن تو!
پیرم، از حال خود خبر دارم
بوریای خودم که دستم نیست
با عبا بایدت که بردارم
به غرورم چه قدر برخورده!
حرمله طبل می زند از شوق
لشکر کوفه کف زنان آن سو
شده دریای جزرومد از شوق
تا کنار تنت زمین خوردم
خنجری کهنه برق زد از شوق
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
✅ اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________________
#حضرت_علی_اکبر
تو را به خیمه به این شانهی خَم آوردم
تو را به دستِ خودم حیف کمکم آوردم
برایِ خواهرکانت کمی لباسِ تو را...
برایِ گیسوی خود خاکِ عالم آوردم
صدایِ گریهی من تا مزارِ لیلا رفت
برایِ مادرِ تو آیهی غم آوردم
شکسته اینطرف و آنطرف کشیدم دست
هرآنچه از تو در این دشت دیدم آوردم
هرآنچه رنگِ تو را داشت ای انارِ حرم
هرآنچه بویِ تو میداد آنهَم آوردم
رسید عمه و تا خیمهها مرا آورد
که پیش خندهی نامحرمان کم آوردم
تو را من از بغلم پاره پاره میچینم
خدایِ من پسرم را چه دَرهَم آوردم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#شورقتلگاهی
#امان_از_گودال
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
امان از گودال
به پاشد جنجال
ببخشن سادات
تنت شد پامال
😭
میون اعدا
غریب و تنها
رو خاک افتادی
زدی دست و پا
😭
نانجیبا از راه رسیدن و
پیکر زخمی تو کشیدن و
هرکی با هرچی میشد تورو زد
اشکای زینب رو ندیدن و
😭
وای
بی هوا میزدنت
از جفا میزدنت
پیرمردا همگی
با عصا میزدنت
😭
وای ای وای ای وای ای وای ای وای
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
به زیر خنجر
زدی بالو پر
شدی غرق خون
به پیش مادر
😭
با چشمای تر
با حال مضطر
میگفتی برگرد
به خیمه خواهر
😭
هدف نیزه ها شد بدنت
جای سالم نموند روی تنت
با نیت غارت اومدن و
بردن انگشتر و پیروهنت
😭
وای
شمر بی حیا و پست
حرمت تورو شکست
وای ازاون لحظه که با
پا روی سینه ت نشست
😭
وای ای وای ای وای ای وای ای وای
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
امان از زینب
که شد جون برلب
دو چشمش خون بود
تو اون تابو تب
😭
میزد روی سر
میگفت ای مادر
حسینو کشتن
یه عده کافر
هرکسی از راه اومد تورو زد
حرمله بامشت و سنان لگد
تا که دیدن اُفتادی از نفس
شدن از روی پیکر تو رد
😭
وای
از جفا ی کوفیا
شد سراز تنت جدا
بی مروتا زدن
رأسِ تو رو نیزه ها
😭
وای ای وای ای وای ای وای ای وای
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم
زبانحال حضرت زینب
شکسته بالم
ببین بی حالم
برو ای نامرد
نیا دنبالم
😭
کنارم غوغاس
کجایی عباس
ببینی زینب
تو نامحرم هاس
😭
ببینی این همه جسارت و
ناسزا و دزدی و غارت و
رفتی و خواهرتو شدغریب
ندیدی شلاق اسارت و
😭
وای
قلبم و زدن شرر
چندنفر به یک نفر
دختراتو میزنن
باسپر یا با کمر
😭
وای ای وای ای وای ای وای
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#عباس_قلعه
#مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
امان از گودال.mp3
5.13M
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
4_6019458049016595829.mp3
5.51M
﷽
💿 زمینه لطمه زنی
😭امان از گودال
📖عموجون منم قاسم
🎤حاج #نریمان_پناهی
✍ عباس قلعه
✍مجیدمرادزاده
هیات مکتب الحسین«ع
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#زمینه_لطمه_زنی_علی_اکبر_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#بلندشو_اکبر
☑️بنداول
بلند شو اکبر حیدره کرببلا
بلند شو اکبر ای شبیه مصطفی
بلند شو اکبر میوه دله بابا
بلند شو اکبر «2»
....
بمیرم بابا شلوغه دور و برت
بمیرم بابا چی آوردن به سرت
بمیرم بابا کاش نبینه مادرت
بمیرم بابا«2»
....
برای من دیگه نمونده نا
بلند شو اسماعیل کربلا
این دم آخری اگه میشه
به یه بار دیگه بگو بابا
آه و واویلا ای گل لیلا«س»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
نیگا کن بابا ای تمومه حاصلم
نیگا کن بابا غم گذاشتی رو دلم
نیگا کن بابا میشه داغت قاتلم
نیگا کن بابا
نیگا کن بابا /نوره چشمای
نیگا کن بابا /روشنی بخش حرم
نیگا کن بابا/ ای علی اکبرم
نیگا کن بابا
زدن تو رو لشکری بی هوا
همه تا نذرشون بشه ادا
بمیرم و نبینم این جوری
جلو چشام میزنی دست وپا
آه و واویلا ای گل لیلا«س»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بلندشو بابا ای موذن حرم
بلند شو بابا نور چشمای ترم
بلند شو بابا پسرم ای پسرم
بلند شو بابا«2»
بمیرم بابا چقدَر تیر زدنت
بمیرم بابا اربا اربا شدتنت
بمیرم بابا تیکه پاره س بدنت
بمیرم بابا «2»
....
کل تنت شده سوا سوا
پخشه رو خاکه داغه کربلا
چیکار کنم تنت نمیشه جمع
حتی با بوریا و با عبا
آه و واویلا ای گل لیلا«س»
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
4_6023672382596580598.mp3
1.68M
بلند شو اکبر
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️