#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
چقدر لخته خون ریخته ای از دهنت
من بمیرم که شده لخته خون هم سخنت
جگرت پاره نامردی زهری شده که
جای سالم نگذارد به سراپای تنت
در و دیوار به پر پر شدنت گریانند
مثل زهراشده این لحظه پر پر زدنت
مثل یک مار گذیده به خودت میپیچی
غرق خون و جگر و خاک شده پیرهنت
بی رمق تشنه لبی روی زمین مثل حسین
جای شکر است کسی نیزه نزد در دهنت
خبری نیست ز غارت شدن پیکر تو
هم سرت هست وَ هم تربتِ بین کفنت
خبری نیست در اطراف تو از شمر وسنان
غارت خیمه دگر نیست که باشی نگران
🔸شاعر:
#محمد_حبیب_زاده
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم
آستان بوس حریم باصفایت میشوم
از دعای حضرت زهرا(س)و لطف بی حَدش
باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم
تا که حرف از کاظمین و مرقد تو میشود
جان تو بَدجور دلتنگ هوایت میشوم
چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس
زائر بارانی صحن و سرایت میشوم
پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد
هر طرف رو میکنم غرق عطایت میشوم
پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو
مُعتکف در گوشه ی ایوان طلایت میشوم
با دعایت رزق ما قطعا شهادت می شود
عاقبت یک روز مشمول دعایت میشوم
🔸شاعر:
#نوید_طاهری
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
آه ای اسیرِ روضهیِ سربسته کیستی
مردِ غریبِ حُجرهیِ دربسته کیستی
این حُجره هم به ناتوانی تو گریه میکند
پیری بر این جوانیِ تو گریه میکند
در خانهی امام چرا دست میزنند
با نالهات مدام چرا دست میزنند
ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن
آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن
اصلا صدای تو به صدایی نمیرسد
این آب آب آب به جایی نمیرسد
اُفتادهای زِ دامن زهرا به رویِ خاک
کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک
کِل میکشند گریهی زهرا درآورند
کف میزنند دادِ رضا را درآورند
تو هرچه میکنی جگرت را چه میکنی
با حال و روزِ خود پسرت را چه میکنی
با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد
باور نمی کنم دهنت را کبود کرد
جانم حسن شبیه حسن روضههای توست
"نامرد بِینِ کوچه مزن" روضههای توست
اما به این صدای غریبانه خنده کرد
بر نالهی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد
میکوبد آه پا به زمین پیش مادرت
میریزد آب را به زمین پیش مادرت
بُردند نیمه جان بدنت را به پُشتِبام
از پا کشاندهاند تنت را به پشتِبام
میرفت پیکرت به روی پلههای تیز
میخورد هِی سَرَت به روی پلههای تیز
از سنگها برای تو اَبرو نماده است
آقا چرا برای تو پهلو نمانده است
رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر
گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر
گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست
چندین کفن برای تو با دوستان که هست
گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید
اینبار هم پسر به کنار پدر رسید
شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد
رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد
آقا قسم که پیرهنت را نمیکِشند
با نیزهای شکسته تنت را نمیکِشند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
یا جواد الأئمه میگویم
میشود کفتر دلم آزاد
دم باب الجواد با نامت
پدرت هرچه خواستم را داد
پسر بهترین پدر , بَه بَه
پدر بهترین پسر , بَه بَه
خلقتت اوج آفرینش بود
به ظرافاتِ این هنر , بَه بَه
مدح جود تو را خدا گفته
از تو گفتن نه کار شاعر هاست
از تو کم گفته ایم , تقصیرِ
بی هنر بودن معاصر هاست
نسخه ی دیگر امام رضا
صاحب منبر امام رضا
لقبت میبرد دل ما را
ای علی اکبر امام رضا
حکمتی داشته , امام رضا
به خراسان اگر که راهی شد
پدرت ساکن است اینجا , پس
اهل ایران حساب خواهی شد
نام زیبای تو مِی ناب است
رونق کسب و کار ساقی هاست
یا جواد الأئمه , انصافا
مرقدت مشهد عراقی هاست
🔸شاعر:
#حمیدرضا_محسنات
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
جان می کند مقابل چشم کنیزها...
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
...
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان فقط.
انگشترش ولی نظرش را گرفته بود
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت چشمهای از حوضِ کوثر داشتی
مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی
هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی
در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود
محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی
روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد
بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی
بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود
لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی
خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود
تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی
روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت
در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی
همسرت میریخت، روی خاکِ حجره آب را
لحظهای که جای لبها دیدهای تر داشتی
تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود
مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟!
قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت
حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
رنگ سرخ ناله هایت از ستم بی رنگ شد
پاسخ نی نامه ی خون رنگ تو نیرنگ شد
پرشده از نقشه ی جان کندنت این خاک ها
بس که در هر جای حجره رد و پای چنگ شد
قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود
گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد
کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت
هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد
عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را
تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد
دست و پا از بس زدی گودال گویا کنده ای
چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد
🔸شاعر:
#موسی_علیمردانی
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🔸امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا ایهاالجواد تصدق علی الفقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از حداکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حداقل ، فقیر
از دیگران اگر چه شنیده کرم ، ولی
دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر
با دست پر به خانه ی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
(( دارایی کریم به منزل نمی رسد ))*
درباره ی تو ساخته ضرب المثل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد زندگی تلخ به کامش عسل فقیر
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
* محمد سهرابی
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
همسری نامهربان ، بال و پرم را زخم کرد
طعنه هایِ بی حسابش،شهپرم را زخم کرد
«العطش»گفتم که یک جرعه رسد آبِ حیات
این تقلّا ها ، تمامِ پیکرم را زخم کرد
حال و روزم را نظاره کرد زهرایِ بتول
دیدنِ من، قلبِ زهرا مادرم را زخم کرد
رویتِ ماهِ کبودی که ملاقات آمده..
عاقبت هم پلک و هم چشمِ ترم را زخم کرد
می برند این جسمِ زارم را به سویِ پشت بام
پلّه هایِ تیزِ این خانه ، سرم را زخم کرد
چون عمویم«مجتبی» خیلی غریبم شیعیان
خاطراتِ بینوایی، دفترم را زخم کرد
با لبِ تشنه چنان جدّم حسین جان می دهم
تشنگی بدجور کلِّ حنجرم را زخم کرد
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
گر چه از زهر به هم ریخته بال و پر تو
هیچ کس نیست در این حجره شود یاور تو
بی حیا پشت در حجره به تو می خندد
شرم ننمود ز جد و پدر و مادر تو
کاشکی بود یکی همسر تو مثل رباب
زآتش زهر نمی سوخت دگر حنجر تو
او سر خونی شوهر ز دل طشت گرفت
ولی از کینه شده قاتل تو همسر تو
صورتت در وسط حجره اگر خاکی شد
خاطرت جمع،نخورده لگدی بر سر تو
سایبان بدنت بال کبوتر ها شد
نعل کوب از سم مرکب نشود پیکر تو
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
سر را زِ خاکِ حُجره اگر بَر نداشتی
تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی
خواهر نداشتی كه اگر بود میشكست
وقتی كه بال میزدی و پَر نداشتی
از طوس آمدند بِگِریند در غمت
یاری به غیرِ چند كبوتر نداشتی
وقتی كه زهَر بر جگرَت چَنگ میكشید
جُز یاحسین نالهیِ دیگر نداشتی
ختمی گرفتهاند برایَت كنیزکان
لبخند میزدند و تو باور نداشتی
تو تشنه كام و آب زمین ریخت قاتلت
چشمت به آب بود و از آن بَر نداشتی
كف میزدند دور و بَرَت تا كه جان دهی
كف میزدند و تاب به پیكر نداشتی
كف میزدند ولیكن به روی دست
دستِ زِ تن جُدایِ برادر نداشتی
شُكرِ خدا كه پیرهنی بود بر تنت
یا زیرِ نیزهها تنِ بی سر نداشتی
شُكرِ خدا كه لحظهی از هوش رفتنت
خواهر نداشتی ، غمِ معجر نداشتی
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
افتاده ام به کنج همین حجره ی غریب
درگیر پای کوبی زنهای نانجیب
پا می کشم به خاک و جوابی نمی رسد
با آب آب گفتنم آبی نمی رسد
در لحظه های آخر خود آه می کشم
از خنده های همسر خود آه می کشم
زهر جفا چشیدم و افتادم از صدا
یک گوشه مثل بیدم و افتادم از صدا
بال و پری نمانده زمین گیر گشته ام
در اول جوانی خود پیر گشته ام
مانده میان هلهله قلب صبور من
در پشت درب بسته شکسته غرور من...
🔸شاعر:
#مسعود_اکثیری
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#مرثیه_امام_جواد
سیاهی رفت چشمانت ، زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد
چه مکارانه ام الفضل میشد جعده ای دیگر
همین که زهر نوشیدی دلت یاد حسن افتاد
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد
عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد
اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود
ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد
ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد
بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد
همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد
میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد
ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه
بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد
نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار
به شعله های عطش، حجت خدا افتاد
میان هلهله ها، ناله های او گم شد
و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد
بروی بام، تنش را کشان کشان بردند
و بارها سرش از پِلّه، بی هوا افتاد
کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند
ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد
کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند
نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد
نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز
هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
جان می کند مقابل چشم کنیزها...
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
...
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان فقط.
انگشترش ولی نظرش را گرفته بود
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
دل اهل ایمان عزاخانه شد
همه ملک امکان عزاخانه شد
سیه پوش ماتم شده کاظمین
مدینه ، خراسان عزا خانه شد
جوادالائمه یا ابن الرضا
به تبعید او تا فلک سر نهاد
غریبی بابایش آمد به یاد
مدینه خدا حافظی کن به اشک
شبیه رضا با امام جواد
جواد الائمه یا ابن الرضا
مدینه بگو با رسول خدا
نظر کن به بغداد و برگو چرا ؟
که فرزند او تشنه جان می دهد
که فرزند او می زند دست و پا
جواد الائمه یا ابن الرضا
مدینه خبر ده تو بر مادرش
چه کرده عدو با دل اطهرش
بگو چون تو شد در جوانی شهید
بگو چون حسن پاره شد جگرش
جواد الائمه یا ابن الرضا
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نژاد
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا زجان ودلم برده تاب را
وای از عناد دختر مأمون که از جفا
مسموم کرد زاده خیر المئاب را
تنها نه جان من که از این شعله سوختند
جان رسول و فاطمه بوتراب را
ای آنکه التهاب عطش را شنیده ای
بنگر به عضو عضو من این التهاب را
افکنده است شعله به جان من و هنوز
ازمن کند دریغ یکی جرعه آب را
من میکنم به العطش از او سؤال آب
او می دهد به هلهله بر من جواب را
یارب تو آگهی که برای بقای دین
بر جان خریدم این ستم بی حساب را
جان می دهم به غربت و عطشان که خون من
تضمین کند تداوم اسلام ناب را
باشد زفیض دوستی ما اگر به حشر
آسان کند خدا به مؤید حساب را
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
یا جواد الأئمه میگویم
میشود کفتر دلم آزاد
دم باب الجواد با نامت
پدرت هرچه خواستم را داد
پسر بهترین پدر , بَه بَه
پدر بهترین پسر , بَه بَه
خلقتت اوج آفرینش بود
به ظرافاتِ این هنر , بَه بَه
مدح جود تو را خدا گفته
از تو گفتن نه کار شاعر هاست
از تو کم گفته ایم , تقصیرِ
بی هنر بودن معاصر هاست
نسخه ی دیگر امام رضا
صاحب منبر امام رضا
لقبت میبرد دل ما را
ای علی اکبر امام رضا
حکمتی داشته , امام رضا
به خراسان اگر که راهی شد
پدرت ساکن است اینجا , پس
اهل ایران حساب خواهی شد
نام زیبای تو مِی ناب است
رونق کسب و کار ساقی هاست
یا جواد الأئمه , انصافا
مرقدت مشهد عراقی هاست
🔸شاعر:
#حمیدرضا_محسنات
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
در قتلگاهت.... آه... کسی نیست روضه خوان
جز مادری جوان که ز جان آه می کشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان
بغداد شد مدینه و مردی که باز هم
در خانه اش ز کینه همخانه داد جان
جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی
آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن
انقدر بی کسی که به دستور همسرت
مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان...
با سوز ناله های تو بر طبل می زنند
تا نشنوند داد دلت را در آن میان
انقدر بی کسی که تنت را کشان کشان
دادند روی بام به دستان آسمان
اما برای اینکه نسوزد تنت ببین
از مشهد آمدند تمام کبوتران
آه از تنی که زیر شررهای آفتاب
پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان
🔸شاعر:
#محمدعلی_بیابانی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
در دست تو عیار کرم می شود زیاد
در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد
نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود
بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد
مثل نفس برای رضایی که بی گمان
در بازدم علاقه به دم می شود زیاد
در مسلک جواد اگر قول جود رفت
وقت وفای وعده رقم می شود زیاد
باب الجواد چیست که در بین زائران
آن جا که می رسند قسم می شود زیاد
باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت
در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد
من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت
از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟
در چشم سرمه ایِ گهرشاد دم به دم
شادی افول کرده و غم می شود زیاد
وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم می شود زیاد
حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛
پیش امام چار قدم می شود زیاد
گودال نیست حجره اش اما به پیکرش
از ضرب تیر و نیزه ورم می شود زیاد
گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛
هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت چشمهای از حوضِ کوثر داشتی
مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی
هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی
در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود
محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی
روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد
بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی
بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود
لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی
خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود
تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی
روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت
در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی
همسرت میریخت، روی خاکِ حجره آب را
لحظهای که جای لبها دیدهای تر داشتی
تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود
مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟!
قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت
حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
بردار از خاکِ کفِ حُجره سَرَت را
از بی کسی کمتر صدا کُن مادرت را
اینجا جوابِ نالههایت نیشخند است
اصلاً نمیفهمند چشمانِ تَرَت را
با هلهله با پایکوبی خنده کردند
سوزِ صدای خستهی بی جوهَرَت را
آهِ جگر سوزَت امانت را بُریده
اتش زدی با سرفهات دوروبَرَت را
حتی توانِ ایستادن هم نداری
قوّت نداری وا کُنی بال و پَرَت را
پیداست از حالِ وَخیمت زَهر بدجور
آتش زده باغِ گُلِ نیلوفَرَت را
داری به خود میپیچی اما حیف اینجا
چشمی نمیبارَد دلِ غَم پروَرَت را
باید که تنها در غریبی بگذرانی
در خانهی خود لحظههای آخرَت را
در پیشِ رویت آب را رویِ زمین ریخت
میبینی آقا دشمنیِ همسَرَت را ؟
بی حرمتی شد به مقامت باز هم شُکر
خنجر نزد بوسه ضریحِ حنجَرَت را
میدانم اما شرم دارم که بگویم
بُردند پشتِ بامِ خانه پیکرَتَ را
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد
عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد
اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود
ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد
ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد
بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد
همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد
میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد
ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه
بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد
نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار
به شعله های عطش، حجت خدا افتاد
میان هلهله ها، ناله های او گم شد
و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد
بروی بام، تنش را کشان کشان بردند
و بارها سرش از پِلّه، بی هوا افتاد
کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند
ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد
کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند
نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد
نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز
هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
یا جواد الأئمه میگویم
میشود کفتر دلم آزاد
دم باب الجواد با نامت
پدرت هرچه خواستم را داد
پسر بهترین پدر , بَه بَه
پدر بهترین پسر , بَه بَه
خلقتت اوج آفرینش بود
به ظرافاتِ این هنر , بَه بَه
مدح جود تو را خدا گفته
از تو گفتن نه کار شاعر هاست
از تو کم گفته ایم , تقصیرِ
بی هنر بودن معاصر هاست
نسخه ی دیگر امام رضا
صاحب منبر امام رضا
لقبت میبرد دل ما را
ای علی اکبر امام رضا
حکمتی داشته , امام رضا
به خراسان اگر که راهی شد
پدرت ساکن است اینجا , پس
اهل ایران حساب خواهی شد
نام زیبای تو مِی ناب است
رونق کسب و کار ساقی هاست
یا جواد الأئمه , انصافا
مرقدت مشهد عراقی هاست
🔸شاعر:
#حمیدرضا_محسنات
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
در دست تو عیار کرم می شود زیاد
در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد
نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود
بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد
مثل نفس برای رضایی که بی گمان
در بازدم علاقه به دم می شود زیاد
در مسلک جواد اگر قول جود رفت
وقت وفای وعده رقم می شود زیاد
باب الجواد چیست که در بین زائران
آن جا که می رسند قسم می شود زیاد
باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت
در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد
من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت
از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟
در چشم سرمه ایِ گهرشاد دم به دم
شادی افول کرده و غم می شود زیاد
وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم می شود زیاد
حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛
پیش امام چار قدم می شود زیاد
گودال نیست حجره اش اما به پیکرش
از ضرب تیر و نیزه ورم می شود زیاد
گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛
هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
جان می کند مقابل چشم کنیزها...
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
...
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان فقط.
انگشترش ولی نظرش را گرفته بود
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد
عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد
اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود
ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد
ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد
بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد
همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد
میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد
ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه
بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد
نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار
به شعله های عطش، حجت خدا افتاد
میان هلهله ها، ناله های او گم شد
و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد
بروی بام، تنش را کشان کشان بردند
و بارها سرش از پِلّه، بی هوا افتاد
کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند
ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد
کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند
نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد
نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز
هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
بردار از خاکِ کفِ حُجره سَرَت را
از بی کسی کمتر صدا کُن مادرت را
اینجا جوابِ نالههایت نیشخند است
اصلاً نمیفهمند چشمانِ تَرَت را
با هلهله با پایکوبی خنده کردند
سوزِ صدای خستهی بی جوهَرَت را
آهِ جگر سوزَت امانت را بُریده
اتش زدی با سرفهات دوروبَرَت را
حتی توانِ ایستادن هم نداری
قوّت نداری وا کُنی بال و پَرَت را
پیداست از حالِ وَخیمت زَهر بدجور
آتش زده باغِ گُلِ نیلوفَرَت را
داری به خود میپیچی اما حیف اینجا
چشمی نمیبارَد دلِ غَم پروَرَت را
باید که تنها در غریبی بگذرانی
در خانهی خود لحظههای آخرَت را
در پیشِ رویت آب را رویِ زمین ریخت
میبینی آقا دشمنیِ همسَرَت را ؟
بی حرمتی شد به مقامت باز هم شُکر
خنجر نزد بوسه ضریحِ حنجَرَت را
میدانم اما شرم دارم که بگویم
بُردند پشتِ بامِ خانه پیکرَتَ را
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت چشمهای از حوضِ کوثر داشتی
مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی
هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی
در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود
محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی
روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد
بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی
بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود
لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی
خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود
تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی
روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت
در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی
همسرت میریخت، روی خاکِ حجره آب را
لحظهای که جای لبها دیدهای تر داشتی
تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود
مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟!
قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت
حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا زجان ودلم برده تاب را
وای از عناد دختر مأمون که از جفا
مسموم کرد زاده خیر المئاب را
تنها نه جان من که از این شعله سوختند
جان رسول و فاطمه بوتراب را
ای آنکه التهاب عطش را شنیده ای
بنگر به عضو عضو من این التهاب را
افکنده است شعله به جان من و هنوز
ازمن کند دریغ یکی جرعه آب را
من میکنم به العطش از او سؤال آب
او می دهد به هلهله بر من جواب را
یارب تو آگهی که برای بقای دین
بر جان خریدم این ستم بی حساب را
جان می دهم به غربت و عطشان که خون من
تضمین کند تداوم اسلام ناب را
باشد زفیض دوستی ما اگر به حشر
آسان کند خدا به مؤید حساب را
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————