eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
386 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌸☘🌺☘🌸🍀 چه بهاری بشود گر تو بیایی، آقا چه بهاری بشود چهره گشایی، آقا پسرفاطمه این دشت پراز دلتنگیست باغ وبستان همه رانیست صفایی،آقا راز دلتنگی ما چیست بجز دوری تو بخدا غصه تلخی ست جدایی آقا آب و جارو زده ام با مژه این معبر را من نشستم سر راهت به گدایی آقا سالها طی شدو افسوس ندیدیم تو را کاش امسال قدم رنجه نمایی آقا تا نمردیم بیا، حیف جوانی طی شد « نکند منتظر مردن مایی آقا » 1399/12/28 🍀🌸☘🌺☘🌸🍀 @rozeneshinan
سیمای گلگونت به مثلِ ماهِ پاره قنداقه ات نوریست آغوشِ ستاره در مقدمت بال ملائک فرش کردند از عرش طعمِ سجده می آید هماره! 🌹 @rozeneshian
بسته است همۀ پنجره‌ها رو به نگاهم چندی است که گم گشتۀ در نیمۀ راهم   حس می‌کنم آیینۀ من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است   از بس که مناجات سحر را نسرودم سجادۀ بارانی خود را نگشودم   پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم   ای کاش کمی کم کنم این فاصله‌ها را با خمسه عشر طی کنم این مرحله‌ها را   بر آن شده‌ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب   ای زینت تسبیح و دعا زمزمه‌هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت   اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت   در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشسته است صد حنجره داوود در آغوش صدایت   از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است پیراهن افلاک پر از عطر عبایت   تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران باشد حجرالاسود الکن به ثنایت   من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده و افتاده به پایت   🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛ طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت تجافى جهان را از همين منظر بياموزم هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه ته گودال را از گودى حنجر بياموزم و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای انیس قدیمی دل‌ها آفتاب بلند ناپیدا تا خدا می‌برد دلِ ما را پر سجاده‌های سبز شما من کجا و غبار مقدمتان تو کجا، کوچه‌های این دنیا من کی‌ام از قبیلۀ مجنون تو ولی از عشیرۀ لیلا من کی ام بی زبان‌ترین مردم تو خدای بلاغتی اما   نفسی دِه که از تو دم بزنم بال در صحن این حرم بزنم   آسمان موج شد تلاطم کرد که خدا جلوه بین مردم کرد آسمان جای خود از این محشر عرش هم دست و پای خود گم کرد عرش هم جای خود، خدا خندید لحظه‌ای که لبت تبسم کرد آب با نیت دو رکعتِ عشق با غبار شما تیمم کرد همه دیدند با دو چشمانت چشم‌های پدر تکلم کرد   خانه‌ات قبلۀ غریبان است پایتختت تمام ایران است   ای سراپای تو مثال حسین دومین مرتضای آل حسین روی دوش تو گیسوان علی کنج لب‌های توست خال حسین با تماشای تو به سر می شد شب و روز تمام سال حسین خنده‌ای کن که در تو گُل کرده همه زیبایی جمال حسین سیر می دید چهره‌ات را عشق به سرش بود اگر خیال حسین   شور آب آور حسین هستی دومین حیدر حسین هستی   سرخوش از بانگ این طرب هستیم مست شیرین‌ترین رطب هستیم مثل موسیقی شگفت بهار نغمه‌هایی به روی لب هستیم شجره‌نامه ای اگر داریم همگی بر تو منتسب هستیم ما همه خانه‌زادۀ تو یعنی همۀ ما از این نسب هستیم شکر حق ما ز آستان توایم همگی از نوادگان توایم   به علی رفته‌ای غدیری تو نه فقط شیر، شیرگیری تو   هم رکابِ علی اکبرها هم خروش سفیر تیری تو شوره زاریم و خشکسال اما چشمۀ روشن کویری تو رشته‌های قنات می‌جوشد از قنوتت چه آبگیری تو خوش به حال دو دست خالی ما لحظه‌هایی که دستگیری تو   با حضورت غم پدر سر شد کربلا با تو کربلاتر شد   به دلت داغ مادرت افتاد شعله بر باغ پرپرت افتاد کربلا شد مدینه وقتی که رَدِ زنجیر بر پرت افتاد بین خیمه تو بودی و بابا از سر زین برابرت افتاد بین خیمه تو بودی اما آن شعله بر روی پیکرت افتاد چقدر سنگ و خاک و خاکستر از سر بام بر سرت افتاد ناله‌ات بین شام می پیچید عمه آتش به معجرت افتاد   گر چه بالت اسیر سلسله بود قاتلت خنده‌های حرمله بود 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای انیس قدیمی دل‌ها آفتاب بلند ناپیدا تا خدا می‌برد دلِ ما را پر سجاده‌های سبز شما من کجا و غبار مقدمتان تو کجا، کوچه‌های این دنیا من کی‌ام از قبیلۀ مجنون تو ولی از عشیرۀ لیلا من کی ام بی زبان‌ترین مردم تو خدای بلاغتی اما   نفسی دِه که از تو دم بزنم بال در صحن این حرم بزنم   آسمان موج شد تلاطم کرد که خدا جلوه بین مردم کرد آسمان جای خود از این محشر عرش هم دست و پای خود گم کرد عرش هم جای خود، خدا خندید لحظه‌ای که لبت تبسم کرد آب با نیت دو رکعتِ عشق با غبار شما تیمم کرد همه دیدند با دو چشمانت چشم‌های پدر تکلم کرد   خانه‌ات قبلۀ غریبان است پایتختت تمام ایران است   ای سراپای تو مثال حسین دومین مرتضای آل حسین روی دوش تو گیسوان علی کنج لب‌های توست خال حسین با تماشای تو به سر می شد شب و روز تمام سال حسین خنده‌ای کن که در تو گُل کرده همه زیبایی جمال حسین سیر می دید چهره‌ات را عشق به سرش بود اگر خیال حسین   شور آب آور حسین هستی دومین حیدر حسین هستی   سرخوش از بانگ این طرب هستیم مست شیرین‌ترین رطب هستیم مثل موسیقی شگفت بهار نغمه‌هایی به روی لب هستیم شجره‌نامه ای اگر داریم همگی بر تو منتسب هستیم ما همه خانه‌زادۀ تو یعنی همۀ ما از این نسب هستیم شکر حق ما ز آستان توایم همگی از نوادگان توایم   به علی رفته‌ای غدیری تو نه فقط شیر، شیرگیری تو   هم رکابِ علی اکبرها هم خروش سفیر تیری تو شوره زاریم و خشکسال اما چشمۀ روشن کویری تو رشته‌های قنات می‌جوشد از قنوتت چه آبگیری تو خوش به حال دو دست خالی ما لحظه‌هایی که دستگیری تو   با حضورت غم پدر سر شد کربلا با تو کربلاتر شد   به دلت داغ مادرت افتاد شعله بر باغ پرپرت افتاد کربلا شد مدینه وقتی که رَدِ زنجیر بر پرت افتاد بین خیمه تو بودی و بابا از سر زین برابرت افتاد بین خیمه تو بودی اما آن شعله بر روی پیکرت افتاد چقدر سنگ و خاک و خاکستر از سر بام بر سرت افتاد ناله‌ات بین شام می پیچید عمه آتش به معجرت افتاد   گر چه بالت اسیر سلسله بود قاتلت خنده‌های حرمله بود 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‎کیستم من فارغ التحصیل دانشگاه دینم ‎دومین فرزند دلبند امام سومینم ‎چارمین استاد پرچمدار سرخ انقلابم ‎ز آنکه باب تاجدار پیشواى پنجمینم ‎در جهان آفرینش، بعد سالار شهیدان ‎شاهکار کلک ذات پاک هستى آفرینم ‎مسند ملک ولایت را به امر ذات مطلق ‎بعد جد تاجدار خویش، سوم جانشینم ‎گر بپرسى از نشانم، من نشان کربلایم ‎ور بپرسى قدر من، من لیله القدر زمانم ‎معنى حج و زکاتم، مظهر صوم و صلاتم ‎چشمه آب حیاتم، کاشف راز نهانم ‎زاده خون و پیامم، تشنه شهد قیامم ‎مکه و رکن و مقامم، من امام ساجدینم ‎دردمندان را دوایم، بینوایان را نوایم ‎منبع جود و سخایم، رهنماى مسلمینم ‎وارث صبر علیم، خلق عالم را ولیم ‎حجت بر حق حقم، بیکسان را من معینم ‎اولم من، آخرم من، باطنم من، ظاهرم من ‎طاهرم من، فاخرم من، وجه رب العالمینم ‎من صراط المستقیمم، من حکیمم من علیمم ‎من رحیمم من کریمم، معنى حصن حصینم ‎من على ابن الحسینم، مست جام نشاتینم ‎من امام الحرمینم، خصم جان ناکسینم ‎در سیادت ساجدم من در عبادت عابدم من ‎فخرم این‌بس ز‌آنکه خالق خوانده زین‌العابدینم 🔸شاعر: ______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اِی سفره دارِ سفره یِ عشق وُ دعا سلام دوّم علیِّ آلِ نبی چارُمین امام اِی آشنایِ قَدر وُ قَدَر اِقتضایِ تام اِی قبله گاهِ قلبِ من وُ مسجدالحَرام اِی سیرتِ پیمبری وُ صولتِ علی آئیـنه یِ تمام قَدِ دولتِ علی آوایِ رَبنّایِ تو را عرش می شنید ناز وُ نیازهایِ تو طنّاز می خرید وقتی که اشکِ پاکِ تو بَر گونه می چکید قلبِ امامِ کرب وُ بلا تُند می تَپید آرامشِ دلِ حرَمی زاده یِ کرم عزّت گرفته با قَدَمت خاکِ کشورم آئینه یِ تمامی اوصافِ مصطفی بااسمِ و رسمِ حیدری وُ صبرِ مجتبی شد عاشقانه هایِ حرم بعدِ کربلا بَر رویِ شانه اَش عَلَمِ روضه یِ خدا مأمور صبر وُ گریه برایِ صیانَت است اسلامِ بچه شیعه فقط با سیاست است دینم حسین وُ قبله نمایِ دلم حسین تنها کسی که مانده برایِ دلم حسین شبهایِ جمعه حال وُ هوایِ دلم حسین ذکرِ جنونِ کرب وُ بلایِ دلم حسین تنها به شوقِ کرب وُ بلا می کشَم نَفَس با هر نَفَس صدا زده اَم یا حسین وُ بَس آمد سفیرِ کرب و بلا از حرم نَپُرس از بی کسی وُ قافله یِ دلبرم نَپُرس از کودکِ سه ساله یِ شاهِ کرم نَپُرس از گریه های بی رَمقِ مادرم نَپُرس دارم به روضه یِ تهِ گودال می رسَم دارم به پیرُهَن ...وَ به جنجال می رسَم جَنجال بود سرِ کُشتنِ کسی! بر رویِ سینه است خدا دشمنِ کسی! هِی ضربه می زدند پسِ گردنِ کسی! عمّامه رفت وُ بر سرِ پیراهنِ کسی! دعوا که شد تمامِ حرم روضه خوان شدند پائینِ نیزه سینه زَنان نُدبه خوان شدند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با عشق بینهایت و آماده آمده بنیانگذار مسجد و سجاده آمده ذریة الرسول(ص)، امید جهانیان مثل علی(ع) بدون ریا، ساده آمده ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
روی خاک افتاده بودم.،نردبان میخواستم هم زمین میخواستم هم آسمان میخواستم گاه در افلاک وگاهی نیز در اعماق خاک این دو را یک عمر یک خط در میان میخواستم اشهد ان علی تا گفت در گوشم پدر گریه کردم،جای لا لایی اذان میخواستم بر زمین میخوردم وبا یا علی پا می شدم لحظه ی بر خاستن از او توان می خواستم آن یتیم کوفی ام که از زمان کودکی از سر این سفره تنها آب ونان میخواستم عشق او از هر دوعالم بی نیازم کرد وحیف آنچه را خود داشتم از دیگران میخواستم خوشبحال من که از آغاز شعر وشاعری از زلال اشک او طبع روان میخواستم پر توقع نیستم اما نمی دانم چرا برترین گنج خدا را در جهان می خواستم شک ندارم حاصلی فیر از پشیمانی نداشت هر که را غیر از امیر مومنان می خواستم 🔸شاعر: _________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
رسید از عرش، ذکرِ «لافتی» با خلقت حیدر دعایِ «ربّنا» شد «آتنا» با خلقت حیدر به عشقش بابِ آمرزش به روی عاصیان شد باز دو چندان شد تبِ «إغفر لَنا» با خلقت حیدر از آن روزی که انگشتر به سائل داد فهمیدم سریعاً خلق شد خیلِ گدا با خلقت حیدر به جایِ ذکر یونسیّه، یونس یاعلی(ع) میگفت به روی نیل؛ موسی زد عصا با خلقت حیدر «قسیم النّار والجنّه»! چه شیرین است این جمله بهشت از مرزِ دوزخ شد جدا با خلقت حیدر ملائک، عالم و آدم، زمین و آسمان خواندند... همه «نادعلی» را یکصدا با خلقت حیدر برای دردمندان در نجف تأسیس شد امشب- پس از ایوان-طلا، دارالشفا با خلقت حیدر أمیرالمؤمنین! قرانِ ناطق! قبلۂ سیّار! بنا شد مروه و سعی و صفا با خلقت حیدر پیمبر(ص) محض ِ اثباتِ خودش شقّ القمر کرد و چه شقّ الکعبه ای کرده خدا با خلقت حیدر! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بود نام ایزد تعالی علی تقدس علی و تعالی علی به خط خدا صدر لوح قضا بود طوق زرین طغری علی در آن حد که ممکن به واجب رسد کسی را ندیدند الا علی به هنگام اعجاز موسی به مصر درخشید از دست موسی، علی چه نام علی زیور نام هاست بود سر تعلیم اسما علی توان دید روی خدا را به خواب شبی گر در آید به رؤیا علی اگر سجده بردند جمعی غلات به آن مظهر ذات یکتا علی خدا را بخوانید روز شمار به اسمی ز اسماء حسنی علی خطائی اگر رفت معذور دار به آن وجه عالی و اعلی علی همه بندگانیم خسرو پرست بود شاه ما در دو دنیا علی نه امروز میزان اعمال اوست که میزان عدل ست فردا علی ز اوج فصاحت چو وحی خدا نه همدوش دارد نه همتا علی ز رحمت فشاند به پای یتیم سرشگی چو عقد ثریا علی 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————