#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟
دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری
بخوان در نیمهشبهایم «الهی لا تؤدّبنی»
بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ»
غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من
که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری
تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود
تو بیمار حسینی؛ راست میگویند بیماری
تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس
ملائک بر سر سجادهات جمعند بسیاری...
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه زینب شراره بود
می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او ، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیم سوخته ، شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه ، چاره بود
در زیر پای اسب ، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی - برآنچه رفت به غارت - نداشت کس
اما دل رباب - پی گاهواره بود
یک طفل با فرات ، کمی حرف زد ولی
نشنید کس ، که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از گوش ها بپرس که بی گوشواره بود
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
با دست بسته کارگشای جهان شده
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریستهست چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
🔸شاعر:
#محمد_سعید_میرزایی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
در آن نگاه عطشدیده روضه جریان داشت
تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت
گرفت جان تو را ذره ذره عاشورا
که لحظه لحظۀ آن روز در دلت جان داشت
چه سنگها سرت از دست نانجیبان خورد
چه زخمها دلت از شام نامسلمان داشت
اسیر بودی و از خطبۀ تو میترسید
به روشنای کلامت یزید اذعان داشت
و بر امامت تو سنگ هم شهادت داد
به قبله بودن تو کعبه نیز ایمان داشت...
تو را زمانه نفهمید و خواند بیمارت
و پشت این کلمه عجز خویش پنهان داشت
🔸شاعر:
#حسین_عباسپور
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
رفتن برای تو شد و ماندن برای من
بالای نی برای تو ، شیون برای من
هجده سر بریده از الان مال تو
هشتاد و چار دخترک و زن برای من
باران سنگ کاش نیاید به سوی تو
یک شهر تازیانهٔ دشمن برای من
خاکستر از حوالیِ روی تو دور باد
افتاد اگر که شعله به خرمن برای من
من قول داده ام بروم هر کجا تویی
در ماتمِ فراق تو مردن برای من
بر من بتاب ، نور دل دیده ام حسین
با نایِ بوتراب شکفتن برای من
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
___________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
داخلِ زندانِ کوفه ..یک نوایی داشتم
بهرِ روضه زیرِ لب،یک ته صدایی داشتم
روضه خوان من بودم و روضه..غروبِ کربلا
بهرِ گریه بی امان حال و هوایی داشتم
امّ کلثوم و ربابه..مستمع های من اند
روضه..کوچک بود و من رزقِ بُکایی داشتم
روضه ی درگوشی از آنجا شروع شد جانِ من
در دلِ محبس عجب بزمِ عزایی داشتم
تا که گفتم تشنه لب..لطمه به صورتها زدند
بینِ تاریکیِ زندان..کربلایی داشتم
دخترانش هم شدند از مستمع های عزا
در هیاهو..حس و حالِ آشنایی داشتم
یک ندا آمد:غریبِ تشنه ی مادر حسین
بینِ این روضه..غمِ خیرالنسایی داشتم
بر سر و سینه زدم ،مدهوش افتادم زمین
آخر..اندوهِ ذبیح بالفقایی ..داشتم
کاش می مُردم میانِ روضه های قتلگاه
در میانِ روضه اش حسّ ِ خدایی داشتم
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)
توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)
خزونی شدم، قد کمونی شدم
تو بودی بهارم عزیزم حسین(ع)
یه خلوت میخوام که بشینم فقط
برات خون ببارم عزیزم حسین(ع)
بدونِ تو زندونه دنیا برام
دلِ خوش ندارم عزیزم حسین(ع)
واسه خشکیِ حنجرت توو گلوم
چقد بغض دارم عزیزم حسین(ع)
تموم شد روزایِ خوش ِ خواهرت
شبه روزگارم عزیزم حسین(ع)
سرت رویِ نیزه ست و دیگه کجا-
-سرم رو بذارم عزیزم حسین(ع)؟!
کجایی ببینی میخنده سنان(لع)
به این حال زارم عزیزم حسین(ع)
به موهای غرقِ به خونت قسم
گره خورده کارم عزیزم حسین(ع)!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم
خوب شد رفتی و ندیدی که
دخترت بین کوچه ها گم بود
خوب شد رفتی و ندیدی که
عمه این هفته بین مردم بود
هفته نه هفت سال بی پدری
هفته نه هفت سال خونجگری
هفته ای که هزار سال گذشت
بین بازار ها به دربه دری
هفت شب بوسه ام ندادی تو
تن به سم ستور دادی تو
ای سر غرق خون لب پر خون
چقدر از سرم زیادی تو
🔸شاعر:
#امیر_فرخنده
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
زلف دیوانگی ام باز پریشان شده است
روضه خوان از خبر آینه، حیران شده است
روضه خوان مانده که با معجر زینب چه کند
گویی از آخر این روضه پشیمان شده است
روضه خوان دم نزد اما همگان میدانند
ماه از حادثۀ کوفه، هراسان شده است
مستمع حوصله ی صبرندارد دیگر
بعد از این صاعقه ها نوبت باران شده است
روضه خوان لال شد و مستمع، آهسته گریست
فهم این روضه برای همه آسان شده است
چند سال است که درگیر همین بیدلی ام
"آتش و آب بهم دست و گریبان شده است"
شاه عریان به صلیب است و مسیحا درعرش
ارمنی در عجب از کار مسلمان شده است
روضه ی کوفه نخوانید مگر نیمه ی شب
این تنوری ست که گرم از سر مهمان شده است
🔸شاعر:
#احمد_بابایی
_____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
اینجا بریدنِ سر مظلوم عزت است
نایاب بین مردمِ این شهر غیرت است
بهر نگه به قافله ی بی پناه تو
دروازه ی ورودی کوفه قیامت است
اینجا میان این همه نامحرمانِ پست
یک تکه پاره پاره ی معجر غنیمت است
باران سنگ وهلهله یک سو ولی «حسین»
سوزان تر از تمامی اینها اهانت است
خرما و نان برای رقیه می آورند
اینجا چقدر بودنِ عباس نعمت است
فهمیدم از جسارت بر نام مادرم
بالاترین عداوت شان با سیادت است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#شعر_مدح_روضه_حضرت_زینب_س
#از_لسان_امام_زمان_عج
#منم_امام_انس_و_جان
منم امام اِنسُ جان و مهدی ام
حضرتِ صاحب الزمان مهدی ام
مادر من اُمُِ ابیها بُوَد
عمه ی من زینبِ کبری بُوَد
عمه ی من به ماسوا غالب است
بنتِ علی ابن ابی طالب است
عمه ی ضیاءِ هر دو عین است
عمه ی من شریکه الحسین است
عمه ی من زِینِ أَبِ مرتضاست
به کشتیِ اهلِ ولا ناخداست
به آسمان و عرش چون نگین است
ضیاء چشم زین العابدین است
عمه ی من کعبه ی غمها بود
ام مصائبِ دو دنیا بود
عمه ی ما فضائلش دائم است
عمه ی ساداتِ بنی هاشم است
عمه من آینه ی مادر است
شاهدِ قصه های پشتِ در است
عمه ی ما دیده ز آن ابتدا
مادر و آن مصائبِ کوچه را
دیده غم و غربت و هم مهن را
لخته ی خونِ جگرِ حسن را
عمه ی ما دیده دو دستِ قلم
ساقیِ بی مشک بدونِ علم
دیده به علقمه گلِ یاس را
دو چشمِ غرقِ خونِ عباس را
عمه من خواهرِ خون خداست
ادامه ی نهضتِ کرببلاست
حکمت همین بود شود از قضا
اسیر در کوفه و شام بلا
از سفرِ کرببلا تا به شام
سنگِ جفا خورده ز بالای بام
روضه ی مکشوفه بدیده ست او
بغضِ یتیمانه شنیده ست او
راسِ بریده دیده بالایِ نی
صوتِ حزین شنیده از نایِ نی
عمه ی ما لب به سخن باز کرد
ز کوفه تا به شام اعجاز کرد
تیغِ زبان تا غضب آلود شد
دشمنِ دون یکسره نابود شد
به خطبه ای کرد چنان انقلاب
که شام شد بر سرِ شامی خراب
دخت علی شد رجزش پر شرر
مردتر از هزار و یک شیرِ نر
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
آدرس ایتا
https://eitaa.com/majid_moradzade
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
#شعر_مدح_روضه_حضرت_زینب_س
#از_لسان_امام_زمان_عج
#منم_امام_انس_و_جان
منم امام اِنسُ جان و مهدی ام
حضرتِ صاحب الزمان مهدی ام
مادر من اُمُِ ابیها بُوَد
عمه ی من زینبِ کبری بُوَد
عمه ی من به ماسوا غالب است
بنتِ علی ابن ابی طالب است
عمه ی ضیاءِ هر دو عین است
عمه ی من شریکه الحسین است
عمه ی من زِینِ أَبِ مرتضاست
به کشتیِ اهلِ ولا ناخداست
به آسمان و عرش چون نگین است
ضیاء چشم زین العابدین است
عمه ی من کعبه ی غمها بود
ام مصائبِ دو دنیا بود
عمه ی ما فضائلش دائم است
عمه ی ساداتِ بنی هاشم است
عمه من آینه ی مادر است
شاهدِ قصه های پشتِ در است
عمه ی ما دیده ز آن ابتدا
مادر و آن مصائبِ کوچه را
دیده غم و غربت و هم مهن را
لخته ی خونِ جگرِ حسن را
عمه ی ما دیده دو دستِ قلم
ساقیِ بی مشک بدونِ علم
دیده به علقمه گلِ یاس را
دو چشمِ غرقِ خونِ عباس را
عمه من خواهرِ خون خداست
ادامه ی نهضتِ کرببلاست
حکمت همین بود شود از قضا
اسیر در کوفه و شام بلا
از سفرِ کرببلا تا به شام
سنگِ جفا خورده ز بالای بام
روضه ی مکشوفه بدیده ست او
بغضِ یتیمانه شنیده ست او
راسِ بریده دیده بالایِ نی
صوتِ حزین شنیده از نایِ نی
عمه ی ما لب به سخن باز کرد
ز کوفه تا به شام اعجاز کرد
تیغِ زبان تا غضب آلود شد
دشمنِ دون یکسره نابود شد
به خطبه ای کرد چنان انقلاب
که شام شد بر سرِ شامی خراب
دخت علی شد رجزش پر شرر
مردتر از هزار و یک شیرِ نر
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋 https://t.me/joinchat/AAAAAD8M1o1kf3xMJGroSQ 🦋⛈
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
آدرس ایتا
https://eitaa.com/majid_moradzadeh
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد
تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد
تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم
شده آب از فراقِ تو تنِ بی جانِ من ای داد
به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم
تماشاچیِ من هستند شاگردانِ من ای داد
یتیمت بِینِ راه از ناقهاش اُفتاد بد اُفتاد
ببین از درد خوابیده رویِ دامان من ای داد
سرم بر چوبِ محمل خورد تا مثلِ سرت باشد
چه میشد میشکست از سنگ هم دندانِ من ای داد
تنورِ خانهی خولی برای پُخت روشن بود
وگرنه کم نمیشد از سرت سامانِ من ای داد
به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند
به من خیرات میشد بارِ نخلستانِ من ای داد
حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو
زد و پاشید از هم صفحهی قرآنِ من ای داد
رُبابت دید اُفتادی بغل کردت در آغوشش
نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
#تنور_خولی
نشسته مادری و دست بر کمر دارد
کمک کنید در از این تنور بردارد
هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است
هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد
چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید
تنورِ سرد کمی خاکِ شعلهور دارد
کشید شانهای و گفت شانه هم مادر
برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد
تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما
چقدر کُنجِ لبت لختهیِ جگر دارد
هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست
هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد
از این به بعد گلویت نمیچکد از نِی
به بند آمدنش شعله هم اثر دارد
به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش
که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
یه جای سالم تو تنت نمونده
به قدر یک نگینه انگشتری
قافله سالار روی نیزه ها
بگو منو داداش کجا میبری
غنچه ما رو با سه شعبه چیدن
به روی نیزه ها شکوفه بردن
باب الحوائجای این عالمو
با دست بست سوی کوفه بردن
تن تو روی خاک گرم صحرا
منو با یک قلب کباب میبرن
من سند آیه تطهیر مو
من و سوی بزم شراب میبرن
پرده نشین خیمه ی عفاف و
میون محملی بی پرده بردن
روم نمیشه بگم که کاروانو
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست می خوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا میذارن
حرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزه ها آیه نور شدی تو
شکسته شیشه غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است
پارکابش ، پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است
هر که می گردد حسینی زینبی هم می شود
سوز هر سینه فقط از سوز آه زینب است
در دلش دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم
قتلگاه شاه عریان ، قتلگاه زینب است
قول داد و از حسینش یک قدم دوری نکرد
کربلا تا شام چل منزل گواه زینب است
بی جهت در مصر و در سوریه دنبالش نگرد
کربلا ، قطع یقین آرامگاه زینب است
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#امام_حسین
در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد
تکیه بر دیوار زد، بر سنگ مرمر بوسه زد
این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف
درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد
گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم
بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد
روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن-
-ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد
هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه
در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد
تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار
بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد
زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند
تا که بر هر گوشهٔ شش-گوشه مادر بوسه زد!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#امام_حسین
نام حسین بردم و عالم صفا گرفت
از خانهی کریم، سلیمان بها گرفت
منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل
خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت
ما را علی برای حسینش خریده است
شکر خدا که دست گدا، آشنا گرفت
گرچه برای عشق تو مَحرم نبوده ایم
از مرهم نگاه تو دل ها شفا گرفت
مولا به محضرت کم ما و کرامتت
شاید شد و ز مرحمتت کربلا گرفت
حالا که صحبت از حرم و کربلا شده
قلبم به یاد کشتهی دشت بلا گرفت
از ساعتی که جسم حسین ناتوان شد
چشمش میان گودی و خیمه خطا گرفت
گرگان به نیت حرم و غارت آمدند
چشم حرام خیمهی خون خدا گرفت
حال مخدرات حرم بی قرار شد
دور و بر خیام حسین بی حیا گرفت
گودال و خیمه و طپش قلب کودکان
زینب میان گودی و خیمه عزا گرفت
"وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" دل زینب کباب شد
خنجر حیا نکرد سر او از قفا گرفت
🔸شاعر:
#رضا_ملایی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
سردار سر سپرده سرگشته زینب است
سر بر سریر شاه سر، افکنده زینب است
بر دفتری که نام شهیدان غزل شود
اول سروده بر سر دیباچه زینب است
بر سرسرای ظلمت و جهل یزیدیان
تنهاترین ستاره رخشنده زینب است
زیبنده بر کلام خدا چون علی بود
آن کس که بر علی شده زیبنده زینب است
از بین قتلگه چو صدا می زند حسین
جان بر لبان و از نفس افتاده زینب است
شمع وجود و گرمی جانش برادر است
گردان به دور شمع چو پروانه،زینب است
در محفل شبانه بت ها، تبر به دوش
ویرانگر دلاور بت خانه زینب است
زینب چنان شده ست چو شاه سخنواران
جای شراب و می که به پیمانه زینب است
زیبا بود هر آنچه ببیند در این مسیر
افسون گر سرادق افسانه زینب است
چون رسم مادرم به شب آهسته گریه کن
سنگ صبور ناله ویرانه زینب است
"هر گز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق"
نام شفا دهنده دلمرده زینب است
از دست نرفته هستی این کاروان هنوز
بر جای مانده، گوهر ارزنده زینب است
در تند باد ریشه کن دشت کربلا
سروی که مانده راست و نشکسته زینب است
از هر طرف چو بشنوی اید صدا به گوش
ذکر لب سران به سرنیزه زینب است
در نینوای پر شده از نای و ناله ها
نجوای مادرانه ای بشنوده زینب است
از سمت علقمه چو که ادرک اخا شنید
خواهر برای آن شه مه پاره زینب است
تن زیر خاک و سر به سر نی سوار شد
هم بر زمین و هم به نی، دلبسته زینب است
در موسم شکفتن این لاله های سرخ
مضمون اولین شعر عیدانه زینب است
🔸شاعر:
#مهدی_رجبی_کاشانی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
عشق تو شد حاصلِ سرمایه ها
طفل دبستانِ تو عرفان شده
دور تو گشتند همه آیه ها
عاشقِ تفسیرِ تو قران شده
هست میانِ تو و حق رابطه
فاطمه(س) از شأن تو دارد خبر
زینبی(س) و جاذبه و دافعه
ارث رسیده ست به تو از پدر
حجب و حیایت شده ورد زبان
چادر تو داده به شب اعتبار
زینت بابایی و برّنده تر-
لحن تو از صاعقهٔ ذوٱلفقار
غیرت و حقّانیتِ مرتضیٰ
با تو دلیرانه تسلسل گرفت
معنیِ کرّاری و از قدرتِ
خطبهٔ تو کوفه تزلزل گرفت
دختر جنگاورِ خیبرگشا
خواهرِ مظلومهٔ نِعم ٱلامیر
هست قیام ِ تو پس از کربلا
حاصل و دنبالهٔ روز غدیر
سجده به درگاهِ تو آورده کوه
پیشِ تو دیده ست خودش را ذلیل
خطبهٔ تو داد به «توحید»، روح
شاهدِ آن؛ جملهٔ «إلا ٱلجمیل»!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
*
سفر آغاز شد دریا دلی قصد سخن دارد
رسول عشق در زنجیر فکر پر زدن دارد
اگر چه شاهدی دارد که جسمی بی کفن دارد
برای چشم عالم یوسف او پیرهن دارد
سرودن می شود آغاز بانو شور می خواند
زنی این داستان را با صدای نور می خواند
*
چه بسم الله زیبایی نشانده بانویش برلب
نمی افتد مسلم با چنین عشقی ز تاب و تب
کند روز بداندیشان شهرآشوب را چون شب
قیامت می کند در کوفه و شام بلا زینب
نگاهش می رود سمت حسین و می کند اعجاز
همین جا خطبه خوانی های بانو می شود آغاز
*
منم زینب، حسین من، اسیر عشق شیرینیت
تمام هستی ام باشد بلاگردان آیینت
گذشتم از سر دنیا برای حرمت دینت
دعایم کن، بمانم در مسیرت، مرغ آمینت
چه کردی با دلم دستت، یداللهی تر از موسی
به اعجاز تو زینب مانده در این دشت، روی پا
*
شهادت را علم کردی. اسیران را علمدارم
برای لحظه ای این پرچمت را بسته نگذارم
خدا قسمت کند، درد و بلایت را خریدارم
به آب دیده، گرد از چهره آن ماه بردارم
مهیایم نمودی، می روم پیغمبرت باشم
هماوازی هماهنگ و هوادار سرت باشم
*
خیالت راحت این پرچم ز دوش من نمی افتد
بدان با اربعینت هم خروش من نمی افتد
پیام روشنت، هرگز، ز گوش من نمی افتد
حسینم واحسینم از سروش می نمی افتد
بمان، ای سایه ی بر سر، کنار زینبت دائم
که من دشمن شکن باشم، به هر شهری شوم عازم
*
منم زینب، تو می دانی؛ دلی پیغمبری دارم
به وقت خطبه خوانی من بیان حیدری دارم
پی احقاق حقت نطق های مادری دارم
خوشم که با سرت در پیش رویم دلبری دارم
می افتم از نفس اما نمی افتم ز پا هرگز
نباشم روی گردان از تو و حسن القضا هرگز
*
برای بعد از این تدوین کنم دیوان خونت را
به عالم می دهم با خطبه ها درس جنونت را
سرپا می کنم این خیمه های سرنگونت را
مفسر می شوم انا الیه الراجعونت را
من از شور اباالفضلی پرم لبریز احساسم
مطیع امر تو، جان برادر، مثل عباسم
*
خداحافظ برادر، در مکنون خدا در خون
دل لیلایی ام گردیده دور قامتت مجنون
به من پیغمبری دادی برادر از توام ممنون
تمام خطبه هایم نیز باشد با همین مضمون
حسینی آمدم رفتم حسینی از سر کویت
مرا آزاد می بینی میان بند گیسویت
*
تمام آبرویم را برایت خرج خواهم کرد
اگر جانی بماند پا به پایت خرج خواهم کرد
قنوتم را برای کربلایت خرج خواهم کرد
دلم را در میان روضه هایت خرج خواهم کرد
برادر، هیچ کوتاهی ز زینب سر نخواهد زد
اگر صبری بماند، او به محمل سر نخواهد زد
*
مرا آیینه باران در مسیرت کرده ای جاری
به دستم داده ای یک کهکشان خورشید بیداری
نمودی از تمام رازهایت پرده برداری
خبردارم که از فردای زیبایی خبر داری
چه با دل های عالم می کنی، فردا و فرداها
دل و دین می بری از آسمان و دشت و دریاها
*
دمشقی را پس از مشق سکوت آزاد می سازم
تمام شهر را لبریز از فریاد می سازم
شب این شام را ویرانه از بنیاد می سازم
پس از این هر دل آماده را آباد می سازم
دفاع از حرم را با جوانان می کنم تصویر
کجا خواب حرامی در حرم ها می شود تعبیر
*
حسینی های بعد از این، مکرر عشق می ورزند
اذان گویت شوند و مثل اکبر عشق می ورزند
به یاد کربلا سنگر به سنگر عشق می ورزند
سری دارند و در راه تو بی سر عشق می ورزند
همین عاشق ترین ها قاسمت را مقتدا گیرند
به سمت کربلایت با نماز عشق می میرند
*
پس از این کربلا، کرب و بلاها شکل می گیرند
چه عابس ها که با احساس در این راه می میرند
اسیری هم که باشد مثل ما شیری به زنجیرند
مسلح با سلاح نور و با آهنگ تکبیرند
مسلم شور عاشورایی ات پایندگی دارد
محرم بیش از این ها بعد از این بالندگی دارد
*
زمان روضه خوانی شد، شدم کرب و بلایی تر
فراز ناقه، بی هودج، نشستم بر روی منبر
تویی امن یجیب من که با عشقت شدم مضطر
نما تایید خواهر را بر اوج نیزه ها با سر
به چوب خیزران دادی لبت ای آیه الکرسی
مدام از روی نی از خواهرت احوال می پرسی
*
خدا قوت برادر پای بند من شدی در راه
هلال من چه می بینم به روی چهره ات ای ماه
نمی سازی چرا ما را از آن راز تنور آگاه
چه صبری داده ای بر زینب دل خسته یا الله
به شاعر می شود لطفی کنی تا زائرت باشد
اگر برگشت، برگردد و بهتر شاعرت باشد
🔸شاعر:
#سید_علی_میری
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————