eitaa logo
روزنگار
827 دنبال‌کننده
61.8هزار عکس
28.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
مجله روزنگار ، حاوی مطالب مفید در موضوعات مختلف مرتبط با حال و هوای روز و کاربردی است. قدمت چندین ساله این کانال آنرا به مرجعی قابل جستجو تبدیل کرده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
چت‌ با دکتر 📊 رو بفروشیم یا نه؟ @Roznegaar
🔻 چند پیشنهاد برای (۲) 🌀 برگزاری هیئت‌ها در فضاهای باز و پارک‌ها 🔹 اگر بحث فاصله‌گذاری اجتماعی و محدودیت تجمعات در زیر سقف و... تا ماه محرم باقی بماند، چه‌کار باید کرد؟ 🔹 می‌شود هیئت‌ها را در فضاهای باز، برگزار کرد، پارک‌ها را می‌شود تبدیل به تکیه کرد و به عزاداری پرداخت، هیئت‌ها می‌توانند از زیر سقف، بیرون بروند، هرچند عادت داشتند در محیط خودشان عزاداری کنند، ولی ممکن است لازم باشد یک‌مقدار از عشق خودشان بزنند؛ مثلاً اینکه در محیط مأنوس و مألوف همیشگی خود نباشند. 🔹 شاید اگر ما برویم در یک گوشه‌اش دور هم بنشینیم و گریه کنیم، یک قشنگی خاصی داشته باشد و هیئتی‌ها به این شیوه خیلی اُنس گرفته‌اند و خیلی هم تسکین‌دهنده است، ولی مهم این است که رونق هیئت‌ها را کم نکنیم. 👤 استاد 🚩هیئت روضه العباس - ۹۹.۴.۲۱ 👈🏻صوت و متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/6405 @Roznegaar
💌 بدی‌های پنهان، ما را لو می‌دهند استاد @Roznegaar
‍ 🏴 : علیه‌السلام شب هنگام، ‏_بن_عقيل در مسجد کوفه، نماز مغرب را فقط با حضور سى‏ نفر اقامه كرد. پس از نماز،آن عده كمتر شده بودند (ده نفر) از مسجد كه بيرون آمد،حتى يك نفر هم همراهش نبود كه او را به جايى راهنمايى كند. مسلم براى يافتن خانه ‏اى كه شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون بماند، در كوچه ‏ها غريبانه مى‏ گشت و نمى ‏دانست‏ به كجا مى ‏رود. زنى به نام «طوعه‏»، جلوى خانه‏ اش ايستاده، نگران و منتظر پسرش بود. طوعه شيعه و هوادار مسلم بود، اما اين غريب را نمى ‏شناخت. مسلم، جلو رفت و سلام داد و آب خواست... زن آب آورد. مسلم نوشيد. تنها مرد کوفه این پیرزن بود که مسلم را امان داد. آن شب مسلم به عبادت و تهجد پرداخت فرزند طوعه وقتی سحرگاه مسلم را درخانه یافت نیروهای حکومتی را به طمع دریافت جایزه به منزلش آورد و مسلم پس از نبردی دلاورانه و شجاعانه با ضمانت امان نامه از دشمن صلح کرد و به نبرد ادامه نداد. اما امان نامه ای در کار نبود. مسلم دستگیر شد و به کاخ عبید الله آمد. عبید الله گفت تو کشته می شوی. مسلم از حاضران، عمر سعد را براى وصيت انتخاب كرد. سه موضوع را در وصيت هاى خود،مطرح كرد: «قرض هايم را در كوفه با فروختن زره و شمشيرم بپرداز! جسد مرا از ابن زياد تحويل بگير و به خاك بسپار! كسى را پيش حسين‏بن على(ع) بفرست تا به كوفه نيايد». ولى عمر سعد كه خبث و خيانت‏ با وجودش آميخته بود، در همان مجلس، خيانت كرد و وصيت هاى سه‏ گانه مسلم را، براى ابن ‏زياد، فاش ساخت. مسلم را به بالای دار الاماره بردند و بدنش را از بالای دارالاماره به پایین انداختند... ا▪️▪️🔲▪️▪️ا کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم مثل خورشید گرفتار شب تار شدم گرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم این هم از غربت من بود که ناچار شدم من نمی خواستم علّت دلواپسی معجر زینب کبری شوم انگار شدم من بدهکاری خود را به همه پس دادم به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم من در این خانه تو در خانه خولی، تازه با تو همسایه دیوار به دیوار شدم کاش می شد بنویسم کفنی برداری کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری الا لعنة الله على القوم الظالمين @Roznegaar
و راه‎های درمان @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🏴 : ورود به امام(ع) پس از بیست و چند روز خروج از مکه و طی مسیر، در نزديكی شهر کوفه به وسيله «حر بن يزيد رياحی» و سپاهيانش كه مأمور راه‌ بستن بر كاروان ایشان بودند متوقف شد. پس از مذاكرات طولاني كه بين امام(ع) و حر صورت گرفت و بعد از آنكه حر گفت "اكنون كه از فرمان عبیدالله ابا داری، راهی برگزين كه نه به كوفه روی و نه به مدينه بازگردی تا من به امير نامه بنويسم"، حضرت(ع) راه قادسيه را انتخاب فرمود. لشكر ظلمت و كاروان نور چند روز سايه به سايه يكديگر حركت می كردند تا اينكه روز دوم محرم در نزديكي روستای "نينوا"، نامه‌ای از «عبيدالله بن زیاد» به حر رسيد كه در آن نوشته بود: "همان هنگام كه نامه من به تو رسيد، حسين را نگاهدار و بر او تنگ بگير و او را در بياباني بی پناه و بی آب فرود آور". حر بر امام و اصحاب او سخت گرفت تا آنها را مجبور نمايد در همان مكان بی آب و آبادی كه نامه به دستش رسيده بود اتراق كنند. امام به او فرمود: "وای بر تو! بگذار در آبادی و روستايی فرود آیيم" حر گفت: "نه، به خدا قسم نمی توانم. اين نامه رسان را بر من جاسوس كرده اند و بايد در همينجا بمانی". «زهير» كه يكي از ياران امام بود گفت: "ای پسر رسول خدا! جنگ با اين جماعت، آسان تر از نبرد با كساني است كه بعداً به آنها ملحق خواهند شد. بگذار با آنها بجنگيم". امام فرمود: "من آغازكننده جنگ نخواهم بود". آنگاه نام آن سرزمين را پرسيد. گفتند نام اينجا "عقر" است. دوباره پرسيد: آيا نام ديگري ندارد. گفتند: به اينجا نینوا نيز مي گويند. نام ديگری هم دارد كه "كربلا"ست. پس حضرت فرمود: "اللهم اني اعوذ بك من الكرب والبلاء. اينجا مكان رنج و اندوه است". آنگاه ياران را فرمود: "همين جا فرود آييد كه جدم رسول خدا به من خبر داد كه خون ما بر اين زمين ريخته می شود و در اينجا دفن خواهيم شد". سپس دستور داد كه خيمه ها را رد همان سرزمين بي آب و علف برپا كردند. ا▪️▪️🔲▪️▪️ا این زمین داغ به دل میدهد آخر..‌. برویم در من آشوب شده جانِ برادر برویم خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد زینت دوش نبی؛ جانِ پیمبر(ص) برویم حنجر نازک شش ماهه شبیه است به گل میشود سخت در آغوش تو پرپر… برویم کینه دارند به اسمش! به خدا می آید لشکری تشنه به خونِ علی کبر(ع)… برویم کمرت میشکند داغ برادر سخت است به أبالفضل(ع) نگاهی کن و دیگر برویم نیزه میبارد از این قومِ به ظاهر مؤمن دست هاشان همه آلوده به خنجر… برویم سایهٔ روی سرم؛ خیمه نزن! برگردیم! دل ندارم که نباشد به تنت، سر..‌‌. برویم بر زمین میخوری و وای بمیرم! نگذار قتلگاهت بشود قاتلِ خواهر… برویم فکر گودال مرا سخت به هم میریزد نشود غرق «بنیَّ» لبِ مادر!… برویم کرده تأثیر بر آنها به خدا نانِ حرام تا که دستی نرود جانبِ معجر… برویم چه بگویم به گلت؟! چونکه ندارد هرگز طاقت دوری بابا دلِِ دختر… برویم گرچه تقدیر بر این است که بی یار و غریب سمتِ داغی که شد از پیش مقدّر برویم! @Roznegaar
چت‌ با دکتر 📊 بخریم یا نه؟ آیا مثل سود می‌کنه؟ @Roznegaar
💌 به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان و کرده‌اید، از نومید نشوید که خدا همه را مى‌بخشد و او بخشنده و مهربان است. آیه ۵۳ @Roznegaar
تا به کی یکسره، یکریز نباشی شب و روز ماه، مخفی شدنش نیز تعادل دارد … @Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا