#شهادت_امام_سجاد
💢 بیماری امام سجاد (ع) تا چه مدت بعد از واقعه #کربلا ادامه داشت؟
#بخوانید
بیشتر روایات و نقلهای معتبر، بیماری حضرت زین العابدین (ع) را تنها در همان شب و روز عاشورا عنوان میکنند که ممکن است اثر آن تا چند روز بعد از آن نیز باقی بود.
1. امام سجاد(ع): «هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش میفرمود…».
2. امام سجاد(ع): «من در آن شبی که پدرم در صبحش به شهادت رسید نشسته بودم و عمهام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین» (یا جون یا حویّ) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح میکرد و پدرم اشعاری را میخواند. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آنکه من آنرا فهمیدم و آنچه را میخواست، دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد. اشکهایم را پاک کردم و سکوت کردم...».
📚شیخ مفید، الارشاد ج 2، ص 91،
@Roznegaar
#شبهات_ماه_محرم
💢 آيا خون حضرت #علی_اصغر عليه السلام به زمين بازنگشت؟ مستندات تاریخی آن چیست؟
#اهل_سنت
ابو الفرج اصفهاني يكي از مورخان بزرگ در كتاب «مقاتل الطالبين» از شاهدان ماجرا، نقل كرده است كه امام حسين عليه السلام خون را به طرف آسمان ميپاشيد و چيزي از آن دو باره به زمين بر نميگشت:
«مورع بن سويد از شاهدان قضيه نقل كرده است: همراه حسين عليه السلام فرزندش كوچكش بود، تيري آمد به گلويش نشست.
حسين عليه السلام خون را از گلو و پشت گردنش ميگرفت و آن را به سوي آسمان پرتاپ ميكرد و چيزي از آن خون بر نميگشت در آن حال ميفرمود: خدايا مقام فرزندم در نزد تو كم تر از ناقصه صالح نيست.»
📚مقاتل الطالبيين، ص 60،
✅ خوارزمي يكي ديگر از علماي اهل سنت، علاوه بر اينكه پاشيدن خود را به طرف آسمان نقل كرده:
«امام فرمود: علي را بياوريد تا با او خداحافظي كنم. آن را كودك را به ايشان دادند، حضرت او را ميبوسيد و ميفرمود: واي بر گروهي كه دشمن آنها جد توست. هنگاميكه اين كودك در آغوش امام بود، حرمله بن كاهل اسدي با رها كردن تير او را در آغوش امام ذبح كرد. حسين عليه السلام خونش را جمع كرد تا كف دستش پر شد آنگاه به سوي آسمان پرتاب نمود و فرمود: خدايا اگر ياري [ظاهري] را از جانب آسمان از ما گرفتي، پس در عوض، بهتر از آن را براي ما قرار بده. آنگاه حسين عليه السلام از اسبش پياده شد و با غلاف شمشيرش براي او قبري آماده ساخت و او را با خونش دفن كرد و بر او نماز خواند.»
📚مقتل الحسين، ج 2، ص 37،
@Roznegaar
💢 نامه امام #سجاد علیه السلام به عالم درباری
محمد بن مسلم زهری، یکی از مشهورترین عالمان دینی عصر خود بود که به پادشاهان اُموی خدمت می کرد.
امام سجاد علیه السلام درباره همین موضوع، نامهای به او نوشتند:
خداوند در قرآن کریم از علمای دین، پیمان گرفته است که حقایق قرآن را برای مردم بیان کنند و آن را نپوشانند.
اما تو، ترس و وحشتی را که ظالم باید از عواقب ستم کردن داشته باشد را پوشاندهای و راه ستم را برای او هموار کردهای؛
آنها تو را محور آسیای ظلمشان میکنند.
آیا تو را همچون پُلی برای رسیدن به اهداف خویش قرار ندادند؟
آیا تو نردبان گمراهی آنها نشدهای که به وسیله تو جاهلان سادهلوح را به دام میکشند؟
به وسیلۀ تو عالمان واقعی را مشکوک میسازند و مردم گمان میکنند، همۀ عالمان مانند تو هستند و اینگونه به همه عالمان بدبین میشوند!
آن ظالمان در برابر این همه خدمت، چه چیزی به تو پرداختند؟ هر چه به تو بدهند، در برابر آن چه که از تو میگیرند بی ارزش است!
📚الطبقات الکبری، جلد ۵، صفحه ۳۴۸
📚تاریخ یعقوبی ، جلد ۲ ، صفحه ۳۰۹
@Roznegaar
📚 #داستان_کوتاه
👈 #بایزیدبسطامی
روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی (عارف بزرگ) را در نماز عید فطر دید...
پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید: شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم...
استادمان نیز یکی بود، حال تو چگونه به این مقام رسیدی؟ و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت: تو هر چه شنیدی؛ اندوختی و من هر چه خواندم؛ عمل کردم ...
👌به عمل کار بر آید، به سخندانی نیست...
@Roznegaar