هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5857076038613345566.mp3
2.26M
#روضه_واحد_شور_جانسوز_فاطمیه
#سبک_جدید
#زهرای_نیمه_جون
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
زهرای نیمه جون من
ای یاس قدکمون من
بمون کنار مرتضی (ع)
دردوبلات به جون من
🔘
زهرا.
روزی که دست من و بستن
غرور مو زدن شکستن
اشکای تو یادم نمیره
زهرا
روزی که با اون همه آزار
موندی میونه در و دیوار
جاداشت که حیدرت بمیره
🔘
نقش زمین شدی میون اون همه اتیش و دود
برات بمیرم عزیزم کل تن تو شدکبود
یادم نمیره وقتی که افتادی زیر دست وپا
یادم نمی ره فاطمه تا فضه رو زدی صدا
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم فاطمیه
پر پر شدی تو فاطمه(س)
لاغر شدی تو فاطمه (س)
علته درد و غصه ی
حیدر شدی تو فاطمه (س)
بانو
ظاهرا امروز بهتری تو
دست و به دستاس می بری تو
می کنی کار خونه زهرا (س)
بانو
می زنی شونه موی زینب(س)
حالت عوض شده چه امشب
یه وقت نزاری من و تنها
بلندشو زهرای علی بهارم و نکن خزون
جوون من زوده برات که قامتت بشه کمون
تنگه دلم برای تو چرا ازم رو میگیری
یه دست به بازو میگیری یه دست به پهلو
میگیری
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم مقتلی
برات بمیره خواهرت
جداشد ازقفا سرت
خنجرزدن به حنجرت
جلو چشای مادرت
داداش
دیدم تو رو از روی اون تل
تا افتادی میون مقتل
دریای خون شد ته گودال
داداش
وقتی تن تو رو دریدن
اسبا روی تنت دویدن
شدجسم اطهرت لگدمال
یه جای سالمی نبود برادرم توی تنت
باهرچی گیرشون اومد نانجیبا میزدنت
شمشیرو سنگ ونیزها شد کفن روبدنت
میون گودال بلا غریب گیر آوردنت
حسین حسین غریب مادر
💠💠5⃣8⃣0⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجید_مرادزاده
|⇦•زمان رفتنم رسیده...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
حسین! زمان رفتنم رسیده
تمام گیسوهام سپیده
کجایی ای گلو بریده
حسین!برا همه مادری کردم
حالا که کوه رنج و دردم
دارم به دنبالت میگردم
حسین!چه گریه داره حال و روزم
توو گوشمِ صدات هنوزم
بیادِ قتلگاه می سوزم
حسین!یادم نمیره قتلگاهت
غربتِ آخرین نگاهت
خضاب شد اون صورت ماهت
حسین!غرورِ زینبُ شکستن
با چکمه رو سینت نشستن
ملائکه چشمامُ بستن
حسین!سربه سرت گذاشت با نیزه
بالا میرفت هزارتا نیزه
مونده روی گلوت جا نیزه
حسین!پا به پایِ تو ضربه خوردم
دستمُ توو خاک و خون بردم
تاکه گلوت و گیر آوردم
حسین!تو رو غریب گیرت آوردن
لِباسایِ تنت رو بردن
دور سر تو آب می خوردن
حسین!حریرِ موهاتُ لگد کرد
عقیقِ لبهاتُ لگد کرد
تمومِ رگهاتُ لگد کرد
حسین!طعم اسیری رو چشیدم
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت دیدی چی ها شنیدم
حسین!خدا کنه نشنوِه سقا
چیا گذشته بر دلِ ما
چونه زدن سَرِ اسیرا
حسین!خاطره هاش برام عذابِ
بانوئی که عالیجنابِ
جاش میونِ بزم شرابِ؟
حسین!یکی تا دخترُ نشون داد
سرش رو با خنده تکون داد
توو بغلم سکینه جون داد
#شاعر قاسم نعمتی
می میرم و دَمِ تو مرا زنده می کند
قارىِ من صدات مسیحاىِ زینب است
از سربلندىِ تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جانِ مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاىِ تو نیست بر سر نى، جاىِ زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداىِ زینب است
در طولِ زندگانىِ پنجاه ساله ام
این اولین نمازِ فُراداىِ زینب است
این جلوه هاى مختلفِ روى نیزه ات
از "ما رایت اِلا جمیلا"ىِ زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است
دارند سمتِ من صدقه پَرت می کنند
خرماىِ نخلها جلوىِ پاى زینب است
هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین، گرمِ تماشاى زینب است…
#شاعر علی اکبر لطیفیان
*اینقدر گریه می کرد،طبیبان به شوهرش عبدالله گفتند: باید جایِ خوش آب و هوایی این خانوم رو ببری. لذا عبدالله باغی داشت، بی بی زینب رو آورد تویِ اون باغ،چند روز بعد از کنیزا سؤال کرد: از خانومم زینب چه خبر؟حالش بهتر شده؟ گفتند: این چه سؤالی است که می کنی عبدالله!؟ گریه اش شدیدتر شده...چرا؟ روزها میره کنارِ نهر آب میشینه، هی صدا میزنه:کودک مگر چقدر میخورد از نهرِ آب،آب!؟...گُلها رو تماشا میکنه گریه میکنه..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...*
تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی
خجالت می کشم تنها، خدا را خوش نمی آید
*لحظه های آخر دیدن،بی بی زینب،دستش رو رویِ سینه فشار میده، هر چه کردن دستش باز نشد،وقتی جان داد،جلو اومدن،مُشتِ خانوم رو باز کردن، ببینن پیراهنِ پاره پاره ی حسین...*
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
هدیه به حضرت زینب صلوات.
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک فرج
شور و زمزمه و روضه حضرت زینب
بدونه تو بریده زینب
ببین چیا کشیده زینب
ببین که قد خمیده زینب
به غیر غصه ها دیگه ندیده زینب.
بعد تو خیلی غصه دیدم
یه لحظه ام خوشی ندیدم
فقط. ز سینه آه کشیدم.
از این زمونه دیگه دل حسین بریدم.
حسین. حسین. حسین حسینم. 3
یادم نمیره توی قتلگاهو
ز سینه می کشیدم آهو
تورو می کردم هی نگاهو
که دوره کرده بودنت عزیزه من سپاهو
یادم نمیره که به تو رسیدش
رو سینه آت با پا پریدش
و خنجرش رو می کشیدش
سر تو رو. دیدم که از قفا بریدش
حسین حسین. حسین حسینم
دیدم به خون خود خضابی
تو تشنه ی جرعه آبی
به فکره گریه ی ربابی
با فرق خونی تو شبیه بو ترابی
حسین. حسین. حسین. حسینم
دیدم که زیره دست و پا یی
دیدم نداری دیگه نایی.
ازت نمیاد ش صدایی.
دیدم حسین من جدا جدا جدایی
حسین حسین. حسین. حسین جان
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5854924904243139789.mp3
3.45M
#شور_لطمه_ای_قتلگاهی
سبک جدید
#عجیبه_گودال
☑️بند اول
عجیبه گودال
پره از صلیبه گودال
این بی حیاها
چی میخوان توو شیب گودال
عجیبه گودال
پره عطر سیبه گودال
برات بمیره خواهرت
غریبه گودال
نشسته بود شمر رو بدنه تو
یه جای سالمی نبود توی تنه تو
کار و تموم کرد سنان بد مست
با نیزه وقتی که میزد توو دهنه تو
وای حسین وای حسین «ع»
☑️بند دوم
تو غرقه خونی
عزیزم تو نیمه جونی
بالبه خشک
اشهد و زیر لب می خونی
بریده زینب
بس که هی دویده زینب
ببخش برادر
اگه دیر رسیده زینب
دیدم که افتادی توی گودال
تا میزدی به زیر دست و پا پرو بال
چشم حرومیا سمته خیمه ها بود
به زیور و النگو و معجرو خلخال
وای حسین وای حسین «ع»
☑️بند سوم
وقت اذان شد
قده خواهرت کمان شد
تازه شروع شد
نوبت زجر و سنان شد
حیارو بردن
از تنت ردا رو بردن
بعد ابالفضل
همه هست مارو بردن
چقدر زدن نیزه به تنه تو
گرگی رسید و پاره کرد پیرُهنه تو
نعل های تازه زدن به اسبا
ده تا سوار رد شدن از رو بدنه تو
وای حسین وای حسین «ع»
☑️بند چهارم
پناهِ زینب(س)
به تو نگاِه نگاهِ زینب(س)
گوشه ی مقتل تو قتلگاهِ زینب) س)
نداری تو سر
بمیره واسه تو خواهر
اومد کناره
بدنت خمیده مادر
یکی با چکمه به ابرو هات زد
یکی با نوک نیزه بین پهلوهات زد
شمر رسیدش از راه نشست رو
سینه ی تو پنجه شو بین گیسوهات زد
وای حسین وای حسین «ع»
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
نیایش صبحگاهی 🍁🍂
🍁بارالها...
🍂بشنو دعايم و مستجاب کن نيازهايم
🍂که تنها تويي شنونده و پذيرنده دعا
🍁خداوندا...
🍂مرا مجراي انتشار عشق الهي خود
🍂در روی زمین قرار ده،
🍂تا هرجا که نفرت است،
🍂عشق درو کنم.
🍂و هرجا آسیب است عفو.
🍂و هرجا شک است، ایمان.
🍂و هرجا نومیدی است، امید.
🍂و هرجا تاریکی است، نور.
🍂و هرجا غم است، سرور.
🍁آمیـن
🍃صبح سه شنبه تون متبرک به
🍀ذکر مبارک صلوات بر
🍃حضرت محمد ص
🍀و خاندان پاک و مطهرش
🍃اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍀مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃وَعَجِّلفَرَجَهُــم
سلام صبح بخیر
خدايا
عقل را ياراي شناخت تو نيست
و قلب را توان ادراك تو
و هرگز موجودات ضعيفي
چون ما را توان بندگي تو نيست
و هرگز نتوانيم حق معرفت تو را
بجا آوريم.
ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند
پس پروردگارا از خزانه لطف و ترحمت
دستگير و هادي ما باش تا به حريم
طاعت و بندگيت رهنمون باشيم
تا شايد توفيق حضور در حرم كبرياييت
را پيدا كرده و از جام قرب و وصالت نوش
جان كنيم و از ملك تا ملكوت و از خاك به
افلاك عروج كرده و در جوار رحمت خاصه ات
معوا گزينيم.
مرا درياب
كه دل دريايي
من، بي تو
مرداب است
آمین
🌺🐻نیایش صبحگاهی 🌺🍃
پروردگارا
هم اکنون از من دور کن هر اندیشه ای را که به ذکرت، مزین نیست...
ای نوای بینوایی من !
خیری که در شر نهفته را ، بر من معلوم کن ....
ای قادر مطلق !
نقل های معجزه هایت را، بر دامن ما بریز ...
تو که عاشق ترینی و وعده هایت درست و شگفت انگیز است...
و ای مهربانترین !
کسانیکه در دل مردم ، شمعی از امید روشن میکنند ، چراغ دلشان را همیشه نورانی بگردان...
آمین🙏
🌺 بار خدایا🙏
💫در آخرین روز هـفته
🌺 عطا کن بر عزیزانم
💫 یه خیال راحت
🌺یه خاطر جمع
💫 یه فکر آروم
🌺 یه دل خوش❤️
💫یه محفل صمیمی وگرم
🌺و یه عالمه خبرای عالی
آمیـــن ای فرمانروای حق و آشکار 🌺🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍⭐️مــیــلـاد بــا ســعــادت
💖💫زیـنـب کـبـری (س)
🤍💫و روز پــرســـتــــار
💖⭐️بر همه شما عزیزان مبارک