‹عـقیلهبنیهاشم⁶⁹🇮🇷🇵🇸›
‹عـقیلهبنیهاشم⁶⁹🇮🇷🇵🇸›
گریه بانو بند اومد:) با لبخندی فرمود: بابا خیالم رو راحت کردی🥀!
بریم کربلا؟! کدوم کربلا؟!