توی شهر خبری پیچیده بود که دختری رو توی روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه جاسوس خمینی است میچرخونند.
بعد از دستگیری و آغاز اسارت، (شهیده) ناهید رو توی
روستای حلوان در مدرسهای که معروف بود به زندان کومله، زندانی و شکنجه کردن...
و بعد به روستای هشمیز بردند و در اونجا زندانی کردن.
موهای سرش رو تراشیده بودن، هیچ ناخنی در دست و پا نداشت و جای جای سرش شکسته و کبود بود...
اما "شهیده ناهید فاتحی کرجو" از اعتقاداتش برنگشت'!