‹؏ـقیلہ‌بنے‌هاشم⁶⁹🇵🇸›
پدر به رقیه گفته بود : دیدارمان گوشه ی خرابه است . .
در گوشه‌ ی‌ خرابه‌ ؛ به‌ جای‌ ستاره‌ ها .. تا صبح زخم‌ های‌ تنش‌ را شمرده‌ بود (: