✡ آزادی عقیده به سبک کوروش (١) 🌐 فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر 1⃣ فرق است میان و . تفکر یعنی همان استعداد انسانی که می‌تواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتماً باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما عقیده چطور؟ 2⃣ هر عقیده‌ای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادت‌ها، تقلیدها و تعصب‌هاست، نه این‌که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است، بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است یعنی فکر و اندیشه‌اش به‌جای این‌که باز باشد بسته و منعقد شده و برعکس، آن قوه‌ی مقدس تفکر به‌دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. 3⃣ آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته‌ی دست خودش را می‌پرستد، آیا علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او را رسانده به این‌که بت بپرستد؟! تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بت‌پرست باید آزاد باشد برای این‌که بت را بپرستد؛ یا نه؟ عقل و فکر این شخص اسیر است، باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری که ابراهیم خلیل الله و بت‌شکن کرد. 4⃣ تبر را برداشت و بت‌ها را خرد کرد الا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت تا اگر کسی به آنجا رفت، با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیده‌اند و این بت بزرگ بقیه را خرد کرده و تنها خودش مانده است! اگر این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعاً به حکم فطرت می‌گویند این‌ها که نمی‌توانند از جایشان بجنبند! همین امر فکر این‌ها را عوض می‌کند. 5⃣ این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آن‌چنان دیدند، رفتند سراغ ابراهیم. ابراهیم در پاسخ به آنها گفت: مجرم آن کسی است که تبر به گردن اوست! این‌ها گفتند: از او که این کار ساخته نیست. گفت: چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست، ولی روا کردن حاجت‌هایی که انسان‌ها در آن درمانده‌اند ساخته است؟! قرآن می‌گوید: فَرَجَعُوا إلی أنْفُسِهِمْ این سبب شد که به خود باز گردند. 6⃣ تعبیر عجیبی است! این‌ها از خودشان جدا و دور شده بودند (خودِ واقعیِ انسان، عقل و فکر و منطق انسان است)، قرآن می‌گوید این سبب شد که به سوی خودشان بازگشتند و خودشان را دریافتند، گفتند که او راست می‌گوید. 7⃣ حال درباره این کار ابراهیم (ع) چه باید بگوییم؟ آیا ابراهیم کاری کرد برخلاف آزادی عقیده؟ یا کاری کرد در خدمت آزادی عقیده؟ کاری کرد در خدمت آزادی عقیده به معنی واقعی، یعنی . یعنی ابراهیم با این عمل، از خودبیگانگی آنها را از آنان گرفت، آنها را به خود بازگرداند و آنان را به آن‌ها بازگرداند. 8⃣ ابراهیم (ع) می‌توانست مطابق همین فلسفه‌ای که اغلب فرنگی‌ها می‌گویند که: «انسان هر عقیده‌ای را اتخاذ کند آن عقیده محترم است»! بگوید: «چون این بت‌ها مورد احترام میلیون‌ها انسان هستند پس من هم به آنها احترام می‌گزارم». از نظر این کار «اغراء به جهل» است نه خدمت به آزادی. ✍ استاد شهید آیةالله مطهری ✅ اندیشکده مطالعات یهود #⃣ هشتگ اصلی :