📢 آیا یزید لعنه‌الله از قتلِ امام حسین علیه السلام و اسارتِ اهل بیت ایشان پشیمان شد و مراسم عزاداری برپا کرد؟ 💥بسیار مهم. 👈🏻 در لابلای گزارشات تاریخی، نقل‌هایی حاکی از پشیمانی و ندامت یزید لعنه‌الله از به قتل رساندن امام حسین علیه السلام و اسارتِ اهل بیت ایشان بچشم می‌خورد. طبری و ذهبی و ابن‌اثیر و دیگران از مورخینِ مخالفین شیعه، با کمی اختلاف پشیمانی و ندامت آن ملعونِ زنازاده را گزارش کرده‌اند، اما خودشان گزارشات دیگری را آورده‌اند که با بحثِ مذکور کاملا در تعارض است. ابتدا به نمونه‌هایی از گزارشاتِ پشیمانی یزید ملعون بنگرید: ▪️ذهبى به نقل از سفيان‌ثورى مى‌گويد: پس از شهادت امام حسين عليه السّلام و وارد شدن زنان خاندان حسين عليه السّلام بر يزيد در حالت اسارت، يزيد به زنان خود دستور داد كه به ديدن اسرا بروند و امر كرد كه زنان آل سفيان سه روز براى امام حسين عليه السّلام عزادارى كنند. 📚سیرأعلام النبلاء، ٣/٢٠٤ ▪️طبرى نقل مى‌كند: وقتى خبر كشته شدن امام حسين عليه السّلام را به يزيد دادند، چشم او اشك‌آلود شد و [خطاب به قاتلان امام حسين عليه السّلام] گفت: از اطاعت شما بى‌كشتن حسين نيز خشنود مى‌شدم، خدا پسر سميه را لعنت كند، بخدا اگر كار وى به دست من بود مى‌بخشيدمش، خدا حسين را رحمت كند. وى سپس اين شعر را سرود: سرهايى را شكافتند كه براى ما عزيز بود، درحالى‌كه خودشان [قاتلان امام حسين عليه السّلام و يارانش] ناسپاس‌تر و ستمكارتر بودند. 📚تاریخ طبری، ٥/٤٦٣ ▪️ابن‌اثير نیز با کمی اضافه، گزارشی مانند خبرِ طبری را نقل کرده. 📚الکامل فی التاریخ، جلد ٤، ص ٨٤_٨٦ ✅ این نمونه‌هایی بود از گزارشات پشیمانی یزید لعنه‌الله. جالب اینجاست که یزید در همان حالی که بقول طبری و ذهبی و ابن‌کثیر بشدت پشیمان بوده، جسارتی بی‌نظیر را به سر مبارک و مطهر امام می‌کرده!!! هم پشیمان بوده هم با چوب به دهان مقدس و مطهر امام می‌زده!!! طبق گزارش ذیل، یزید در همان حالی که پشیمان بوده و ابن زیاد لعنهم‌الله را بخاطر قتل امام سرزنش می‌کرده، با چوب به دهان مبارک امام می‌زده، طوری‌که اعتراضِ ابوبرزة‌اسلمی را برانگیخته: 🔻ثم دخلوا على يزيد فوضعوا الرأس بين يديه وحدثوه، فسمعت الحديث هند بنت عبد الله بن عامر بن كريز، وكانت تحت يزيد، فتقنعت بثوبها وخرجت فقالت: يا أمير المؤمنين أرأس الحسين بن علي بن فاطمة بنت رسول الله، صلي الله عليه وسلم؟ قال: نعم، فأعولي عليه وحدي علي ابن بنت رسول الله، صلي الله عليه وسلم، وصريحة قريش، عجل عليه ابن زياد فقتله، قتله الله! ثم أذن للناس فدخلوا عليه والرأس بين يديه ومعه قضيب وهو ينكت به ثغره، ثم قال: إن هذا وإيانا كما قال الحصين بن الحمام: أبى قومنا أن ينصفونا فأنصفت قواضب في أيماننا تقطر الدما يفلقن هاما من رجال أعزة علينا وهم كانوا أعمق وأظلما فقال له أبو برزة الأسلمي: أتنكت بقضيبك في ثغر الحسين؟ أما لقد أخذ قضيبك في ثغره مأخذا، لربما رأيت رسول الله، صلي الله عليه وسلم، يرشفه، أما إنك يا يزيد تجيء يوم القيامة وابن زياد شفيعك. ويجيء هذا ومحمد شفيعه. ثم قام فولى. فقال يزيد: والله يا حسين لو كنت أنا صاحبك ما قتلتك!» 📚الکامل فی التاریخ، ٤، ص ٨٥_٨٤ عجبا! آن زنازاده در نهایت پشیمانی نهایتِ جسارت را کرده است! آیا این تعارض قابل جمع است؟! کسی که پشیمان شده در حین ندامت چنین می‌کند؟! در همان كتابِ تاريخ طبرى آمده است: «يزيد بن معاويه بزرگان شام را فراخواند و سپس دستور داد اُسَراى كربلا را نزد او آورند. على بن حسين (عليهم السّلام) و زنان و كودكان اسير درحالى‌كه مى‌گريستند نزد او آورده شدند. يزيد خطاب به على بن حسين گفت: اى على، بخدا پدرت حق خويشاوندى مرا رعايت نكرد و حق مرا نشناخت و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنين كرد كه ديدى.» 📚تاریخ الأمم و الملوک، نشردارالتراث، ٥/٤٦١ چنانكه ملاحظه مى‌گردد، يزيد گناه قتل امام حسين عليه السّلام و يارانش را به گردن شخص امام حسين عليه السّلام مى‌اندازد و علت فاجعه كربلا را نشناختن حقِ خلافت يزيد و قدرت‌طلبى امام حسين عليه السّلام مى‌داند و رفتارى را كه با حسين بن على عليه السّلام و يارانش شد مكافات الهى مى‌داند؛ درست همان استدلالى كه معاويه لعنه‌الله در جنگ صفين براى كشته شدن عمار آورد و گفت مقصرِ قتلِ عمار علی (علیه السلام) است! 👇🏻ادامه در مطلب بعد 👇🏻