💠قسمت دوم ..
می دانستند آقا و الیاس،
باهم رفتند سر زمین کشاورزی که
#عباس و الیاس در آن گندم🌾 کاشته بودند.
_الیاس "عباس شهید شده"...😞
الیاس پشتش خالی شد اما مسئولیتش سنگین بود
باید باور نمی کرد تا به آقا با ناباوری بگوید
شاید کم کم خودش متوجه شود.
به سمت آقا رفت رنگش تغییرکرده بود
"ها ، الیاس چه شده؟"
می گویند عباس
#شهید شده
گویی مثل دفعه قبل باشد
و بعد ایستاد تا اثر حرفش را ببیند. . آقا لبخندی زد و
#تسبیحش📿 را در آورد قلبش آرام بود
استخاره های آقا حرف ندارد !
یک رشته در دست گرفت
یکی یکی یکی انداخت
"شهید شده"! نه!
دوباره یک قبضه گرفت دوتا دوتا دوتا "شهید شده" ! نه! 😥
یک قبضه دیگرگرفت.
دانه های تسبیح آرام روی هم افتادند.
"ش ه ی د ش د" . 💔
#ادامه_دارد...
#شهید_عباس_کردانی
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
@shohadaaitaher
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄