مشاهدات یک روحانی جهادی از وضعیت میدانی در
#پلدختر
طلاب یزدی اولین گروه جهادی بودند که به مناطق آسیبدیده از سیل لرستان وارد شدند. چند تجربه از آن سفر:
شاید بزرگترین دستاورد سفر برای کسی چون من آن بود که تفاوت مدیریت میدانی و مدیریت پشت میز نشین در اطاق دربسته را درک کردم. شنیدن کی بود مانند دیدن. حتی از این منظر تنگ هم به همهی دوستان توصیه میکنم سَری به آن مناطق بزنند و بنگرند که درد مردم و راهکارهای واقعی را نمیتوان از قاب تلویزیون یا فضای کاریکاتوری مجازی و تنها بر اساس آمار و ارقام دریافت و سنجید. شاید در آینده، این تجارب موجب شود اگر مسئولیتی بر عهده مان قرار گرفت دقیق تر تصمیم بگیریم.
بیان مشکلات را سریعاً نباید حمل بر سیاهنمایی یا امیدزدایی کرد و برای مقابله با آن، صرفاً به ارائهی نکات مثبت پرداخت. بیان مشکلات را از باب بیان شدت و عمق حادثه و میزان نیازمندی آن مناطق و آن مردم به کمک باید بازگفت. برادران! بشتابید به آنچه ظاهراً بلا است، ولی میتواند باب وسیع رحمت الهی باشد. کار برای انجام دادن فراوان است و مشکلات هم بسیار. آنچه این حادثهی وسیع را ایجاد کرده، نیاز به یک بسیج «عمومی» و «مستمر» دارد.
متأسفانه تا یک هفته قبل٬ اولین چیزی که در ورود به پلدختر حس میشود، به هم ریختگی اوضاع و بیسامانی ستاد فرماندهی بود.
کسانی که متقاضی حضور در مناطقاند، حتماً با سازمانها و افراد فعال در مناطق هماهنگ کنند تا دچار سردرگمی نشوند. نیازهای خود و آسیبدیدگان را بسنجند، مناطق را بشناسند و حجم نیروی هر منطقه را بفهمند. و در نهایت، اولویتها را دریابند.
حجم تخریب در شهر پلدختر زیاد است ولی این نباید موجب غفلت ما از روستاهای آسیبدیده شود. روستاهایی که برق و آب و گاز ندارند و چاههای فاضلابشان هم پر شده است. اگر به آمار بنگرید، شاید چند خانه و چند ده نفر اهمیت چندانی نداشته باشند، ولی حضور در میان مردم به ما میفهماند که حتی نابودی زندگی و سرمایهی یک خانواده هم مصیبتی بزرگ است. باید به این چشم نگریست و به کمک مردم شتافت. اسبابی که هنوز در گل و لای است، و خانههایی که پر از رسوبات سیل اند.
گروهها، مساجد را مرکز فعالیت و کمکرسانی خود قرار دهند و با یک تیر چند نشان بزنند. با سرو ساماندهی به مسجد، آن را مرکز دریافت و توزیع کمکهای مردمی قرار دهید، و با رونق دادن به مسجد، چراغ محله یا روستا را روشن کنید تا «امید» و «معنویت» زنده شود.
برای شنیدن درد مردم گوش شنوا داشته باشید و وارد چالش سیاسی نشوید. شنیدن دردها و تسکین آلام توسط یک نیروی داوطلب بسیجی، بزرگترین دفاع از انقلاب است.
اگر خود را در جایگاه مردم بگذارید، به آنها حق میدهید که برخی حرفهای ناصواب را بزنند. همهی اینها نسبت به معممین مضاعف است. راستی، عمامه و چفیه را با خود داشته باشید. این فرصت تبلیغ، بینظیر است. دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
https://eitaa.com/ansarquran