⭕️جریان سازی یک جاسوس انگلیسی در ایران
💢در ماه ژوئن 1941 میلادی ، آلمان هیتلری پیمان خود را با روسیه شکست و به خاک این کشور حمله کرد . در فاصله ده روز پس از این رویداد ، یعنی در اوت 1941(سوم شهریور1320) با وجود اعلام بی طرفی ، نیروهای متفقین به بهانه احتمال حمله و اشتغال ایران از سوی آلمان از جنوب و شمال خاک ایران اشغال کردند
💢انگلیس ها برای رویارویی با آلمان ها از پیش دو سازمان مجهز جاسوسی را در ایران تدارک دیده بودند خانه ی پیروزی (ویکتوری هاوس ) برای توزیع نشریات تبلیغاتی که به زبان های فارسی و عربی و انگلیسی منتشر می شد ، مثل ((روزگار نو)) ، ((شیپور)) و عالم جنگ که مدیریت آن ها به عهده یک ایرانی به نام ((تمدن الملک)) بود و دیگری سازمان ضداطلاعات و جاسوسی یا اینتلیجنس سرویس.
💢در واقع به وسیله ی این دو سازمان بود که آن ها برای سالیان طولانی توانستند تسلط سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خود را بر ایران حفظ کنند و در ضمن فعالیت رقبای سیاسی خود را خنثی کنند
ریاست سازمان ضد اطلاعات را سرهنگی به نام کنل اسپنسر و ریاست خانه پیروزی را یک دوشیزه فارغ التحصیل رشته زبان های شرقی از دانشگاه آکسفورد انگلستان به نام میس ((آنه لمبتون)) بر عهده داشتند
👤آنه لمبتون باهوش سرشاری که داشت چنان تسلطی بر زبان های فارسی و عربی پیدا کرده بود که این دو را همانند زبان مادری صحبت می کرد او علاوه بر این با لهجه های مختلف زبان فارسی آشنایی کامل داشت و به خاطر همین توانایی طی سفرهای بسیاری که به گوشه و کنار ایران داشت ، دوستان و آشنایان بسیاری پیدا کرد او حتی در بین سران عشایر نیز جایگاه خاصی داشت اگرچه بخش مهمی از این جایگاه را مدیون شرایطی بود که برای اعزام فرزندان سران ایل ها به انگلستان برای تحصیل فراهم می کرد وی از این رهگذر در تربیت نسلی از فرزندان عشایر با افکار انگلیسی برای مقاصد شوم دولت انگلیس در ایران ، نقش مهمی ایفا کرد
💢خانه پیروزی در شهرستان ها شعبه های مختلفی داشت که لمبتون اغلب در جریان سفرها و ماموریت هایش به سایر نقاط ایران به آن جاها سرکشی می کرد مسافرت او به شهرها و روستاها بیشتر پیاده انجام می شد و این جا بود که میس لمبتون اطلاعاتش را سر فرصت جمع آوری و یادداشت می کرد و از مکان هایی که لازم بود عکس می گرفت
💢او به وسیله ((حسن عرب)) که صاحب بنگاه نشریاتی ((پیاده رو))بود ، نشریه های انگلیس را به سراسر ایران توزیع می کرد بنگاه (پیاده رو)) در واقع یک مرکز نشر نبود بلکه مکانی بود که میس لمبتون در آن با برخی از رجال سیاسی آن دوران ملاقات می کرد در این محل با رجال سیاسی آن دوران چون عبدالحسین هژبر ، مورخ الدوله سپهر، دکتر طاهری و ملک مدنی (نمایندگان با نفوذ مجلس) و غلامحسین ابتهاج(برادر ابوالحسن ابتهاج) دیدار و گفت و گو می کرد ناگفته نماند که نویسندگان و چهره های معروف چپ همانند اقابزرگ علوی ، احسان طبری و عباس نراقی (از گروه 53 نفر ارانی) که در خانه پیروزی در خدمت لمبتون بودند ، نیازهای فرهنگی خود را از بنگاه پیاده رو تهیه می کردند
💢لمبتون از سال 1953 تا 1979 استاد دانشگاه لندن در رشته ایران شناسی بود و به عنوان پروفسور پارسی دان کارشناس تاریخ ایران در دوره های سلجوقیان ، مغول ها ، صفویان ، قاجاریه و پژوهشگر برجسته مسائل ایران به کار تدریس مشغول بود
لمبتون روابط نزدیکی با کلیسا داشت و همچنین به عنوان وابسته ی مطبوعاتی در دهه 1940 و 1950 میلادی در ایران حضور داشت او درسال 2008 و در سن 96 سالگی در شهر نورتن برلن در انگلستان در گذشت
💢در طول سال های پایانی زندگی لمبتون ، انگلیسی ها بسیار تلاش می کردند تا با سرپوش گذاشتن بر سابقه اطلاعاتی و امنیتی وی در MI6 او را به عنوان یک محقق ایران شناس و ایران دوست به دنیا معرفی کنند اما این امر میسر نشد و سرانجام پس از مرگ وی آن ها به این مساله که لمبتون مامور سازمان جاسوسی انگلستان در ایران بود ، اعتراف کردند . از جمله احسان یارشاطر بهایی و مدیر دانشنامه ایرانیکا در این باره می گوید:
💢او با وجود ایران دوستی در درجه ی اول متوجه منافع کشور خودش بود نه کشور ایران . ضمنا نمی شود او را با یک فرد عادی عضو اینتلیجنس سرویس مقایسه کرد دانشمندی بود که خیلی خوب با ایران آشنا بود چنان که او یکی از افراد نادری بود که وقتی در سال 1960 یا کمی دیرتر کنفرانسی درباره
#مرجعیت_تقلید در ایران تشکیل شد او متوجه شد که این میتواند مقدمه ی یک انقلاب در ایران باشد
#نفوذ #MI6
🇮🇷
@AXNEVESHTESIYASI