آقای دکتر! یک اتفاقی که در جامعه ما از اوایل دهه ۹۰ افتاده است، شرطی‌شدن اقتصاد به سیاست خارجی است، یعنی یک‌جور مرز بین سیاست داخلی و سیاست خارجی نسبت به اقتصاد برداشته شده و اساسا بازار ایران به صورت کلی و اقتصاد ایران تحت‌تاثیر قدرت‌های غربی قرار گرفته است. نمونه‌اش هم قیمت ارز است که از اوایل دهه ۹۰ هم شروع شده و همچنان ادامه دارد. شما فکر می‌کنید که اصلاً راه‌حلی وجود دارد که این شرطی‌شدن از بین برود؟ اگر وجود دارد، دقیقا چه چیزی هست؟ حتماً وجود دارد. یکی از چیزهایی که بسیار اهمیت دارد و هم دولت و هم جامعه باید نسبت به آن وظیفه‌شان را ایفا کنند، این است که توانمندی‌های کشور را بشناسیم. مثلاً شما به‌عنوان یک فرد اگر توانمندی‌هایی داشته باشید، سلامتی داشته باشید، ثروتی داشته باشید یا تحصیلاتی داشته باشید اما اگر به اینها اشراف نداشته باشید و ندانید که از اینها چگونه می‌توانید استفاده کنید، ممکن است همه اینها را داشته باشید، ولی در شرایط مطلوبی به سر نبرید. اتفاقاً یکی از وظایف دولت و جامعه این است که بفهمد توانمندی‌هایش چیست و اینکه چگونه می‌تواند آن را حداکثر کند، این خودش یک بحث بسیار مهمی است. الان یکی از تلاش‌ها در این نبردی که ما داریم این است که طرف مقابل توانمندی‌های ما را به‌خوبی شناخته است و می‌خواهد اینها را بپوشاند. این خیلی مهم است که القائاتی به افکار عمومی ما مرتب صورت می‌گیرد و می‌خواهد بگوید شما توانمند نیستید، شما قوی نیستید، شما اصلاً موفقیت نداشته‌اید، شما دستاورد نداشته‌اید و این را می‌خواهد بپوشاند. اگر شما هم آمدید در همین زمین بازی کردید، خب طبیعتا موفقیتی برای شما حاصل نمی‌شود، بلکه شما باید این موفقیت‌ها را بشناسید و به رخ بکشید. همین چند روز پیش خبری منتشر شد که این را هم دیگر ما نگفتیم؛ صندوق بین‌المللی پول گفته که ایران الان اقتصاد هجدهم جهان است و تا چند سال دیگر هم می‌تواند اقتصاد پانزدهم جهان شود. حالا همین الان در همین دستگاه‌های به‌اصطلاح رسمی کشور در دولت، کسانی گزارش تهیه کرده‌اند که ایران ۱۴۰۴ در همین شاخص هم ضعیف‌تر خواهد بود. من به همان دوستان که آمدند و گزارش دادند، گفتم آخر این گزارش را شما بر چه مبنا گفتید؟ حالا شاخص‌های دیگرتان را کار ندارم اما خود صندوق بین‌المللی پول، همان کسانی که با ما به‌اصطلاح الفتی هم ندارند، در همین شاخص بیان می‌کنند که شما چند سال دیگر وضع‌تان بهتر خواهد بود، شما چطور دارید این گزارش را می‌دهید و بیان می‌کنید که ایران در ۱۴۰۴ وضعیت اقتصادی‌اش از این هم که هست، بیشتر افت خواهد کرد. این را رسماً به همه‌جا هم فرستاده‌اند. یکی از بحث‌های اساسی که وجود دارد این است که ما اقتصاد و توانمندی‌های اقتصادی‌مان را چگونه می‌بینیم. آیا واقعا توانمندی‌های اقتصادی ما به‌گونه‌ای است که با یک تصمیم در آن سر دنیا باید آن‌قدر دچار نوسان بشود؟ ما می‌گوییم این‌طور نیست. توانمندی اقتصادی ما اتفاقاً به‌گونه‌ای است که می‌تواند بسیار باثبات و رو به پیشرفت باشد. اما آیا این شعار است یا واقعیت؟ اتفاقاً در بحث‌های تخصصی که داریم و در بخش‌های مختلف روزبه‌روز برایمان روشن‌تر می‌شود که این واقعا شعار نیست. ما بیشتر از صد سال است از موهبت نفت در ایران برخورداریم. صد سال از این گذشته و بحث نفت، سیاست، اقتصاد و آمریکا چهار مفهومی هستند که با هم به ذهن متبادر می‌شوند. کشوری که صد سال است به نفت دسترسی پیدا کرده؛ کشوری که امروز در مجموع نفت و گاز رتبه اول جهان را دارد و مزیت نسبی ماست، حالا ببینید آن طرف چه طمعی کرده است که می‌آید نفت را که مزیت نسبی ماست مبنای فشار بر ما قرار می‌دهد. عوض آنکه او نگران باشد که شما نفتت را نفروشی، او دارد از اهرمی استفاده می‌کند که نفتت را نخرند، من می‌خواهم بگویم این همان عدم درک صحیح در استفاده از توانمندی‌های داخل است. به این دلیل که منابع نفت و گاز ما در دنیا اول است. امروز نیروی انسانی که ما داریم، در عرصه‌های مختلف نیروی انسانی قابل‌توجه تحصیلکرده داریم و تجارب موفقی در صنعت نفت داشته‌ایم و این تجارب نشان داد نه دهه‌های قبل که در سال‌های ۹۰ و ۹۱ که اوج تحریم‌ها بود، بالاترین سرمایه‌گذاری و حرکت‌های توسعه‌ای در نفت بود. همین فازهای مختلف پارس‌جنوبی اکثرا آن موقع کلید خورد، ما آن‌زمانبه‌اصطلاح ۱۷سکوی نفتی فعال داشتیم. این چیزهایی بود که ما داشتیم. این بسیار ارزشمند است. حالا شما باید بتوانید اقتصادتان را مدیریت کنید، یعنی اینکه بفهمید موجودی و توانمندی‌هایتان چیست، هدف‌تان چیست و برای اینها یک برنامه مناسب بریزید. من همین‌جا یک مثال بزنم در قضیه همین سکه و ارز که الان می‌گوییم چرا این‌طور شد، در مرداد ۹۲ که دولت تحویل گرفته شد، کل نقدینگی در کشور ۴۷۰ هزار میلیارد تومان بود. الان چقدر است؟ در مدت پنج سال، ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان.