محله ی ما، هزار بار شکر خدا، یک محله مذهبی و با اصالت هست. قریب به اتفاق خانم ها چادری و با وقار هستند. وقتی یک نفر را با پوشش زننده میبینیم اولین حدسی که میزنیم این است که یک عابر گذری است و اهل محله ی ما نیست. امروز عصر با دوچرخه رفتم پسر کوچکم را گذاشتم کلاس کاراته مسجد و برگشتم به سمت خانه تا بعد ساعتی استراحت بروم دنبالش. دیدم یک خانم از جلوی مسجد محله که مدفن ۵ شهید گمنام است، دارد بی حجاب رد میشود. با دوچرخه رفتم پشتش و گفتم: "خانم روسری تون افتاده" ، توجهی نکرد . دوباره گفتم :"خانم، روسری تون را سرتون کنید" ، بازهم بدون اینکه هیچ جوابی بدهد به راهش ادامه داد. گفتم:" خانم! نمیشنوید؟ " و همچنان در بر همان پاشنه بود. حتی رویش را هم برنمیگرداند تا ببیند من چه کسی هستم. با دوچرخه از او سبقت گرفتم و بیست سی متر جلوتر ایستادم و از او عکس گرفتم. فریادش رفت به هوا که چرا عکس میگیری؟! گفتم:" چه عجب به زبان آمدی، خیال کردم نمیشنوی، دارم عکس میگیرم تا بدهم به پلیس" از ترس روسری اش را سرش کرد. به اینها یاد داده اند اگر کسی تذکر داد با سکوت رد شوید یا یک "چشم" بگویید و بروید. درگیر نشوید . چون به این مومنین هم گفته اند بگو و برو . این احمق های حزب اللهی کبریت بی خطرند ، میگویند و میروند. اقدام عملی وظیفه ی آنها نیست. شما ساکت باشید و رد شوید و کارتان بکنید.