. بررسی ادعای آقای دعایی درباره نامه آیت الله مصباح به امام خمینی(ره) ♻️ آقای دعایی فراموشکار شده‌اید! 🔸 قسمت دوم ✍ حمید رسایی معتقدم آقای دعایی دچار خلط مبحث شده‌ چرا که مطابق مستندات تاریخی، پس از مرگ مشکوک دکتر شریعتی و مباحثی که پیرامون نظرات وی بویژه درنقد علمای تاریخی مثل مرحوم علامه مجلسی و... درآن ایام طرح شد، شهید مطهری(ره) نامه‌ای در نقد افکار شریعتی به امام خمینی نوشتند و در آن، دقیقا به تفکرات انحرافی شریعتی درباره روحانیت اشاره کردند: «کوچک‌ترین گناه این مرد (شریعتی) بدنام کردن روحانیت است. او همکاری روحانیت با دستگاه‌های ظلم و زور علیه توده مردم را بصورت یک اصل کلی اجتماعی درآورد و مدعی شد ملک و مالک و ملا و به تعبیر دیگر، تبغ و طلا و تسبیح همیشه درکنار هم بوده و یک مقصد داشته‌اند. این اصل معروف مارکس را که دین و دولت و سرمایه، سه عامل همکار برضد خلقند و سه عامل از خود بیگانگی بشرند، به صد زبان پیاده کرد، منتها بجای دین، روحانیت را گذاشت؛ نتیجه‌اش این شد که جوان امروز به اهل علم به چشم بدتری از افسران امنیتی نگاه می‌کند.» mortezamotahari.com/Forum/default.aspx?g=posts&m=5739 باتوجه به اینکه شهید مطهری در این نامه از صحبت‌های مراسم چهلم شریعتی انتقاد کرده و در پایان نامه هم نوشته «خدمت آقازادگان عظام دامت برکاتهم، عرض سلام این بنده را ابلاغ فرمایید» می‌توان حدس زد این نامه در بازه زمانی تیر تا آبان ماه 56 نوشته شده است. دراصل وجود نامه شهید مطهری تردیدی نیست و انتشارات صدرا سال‌ها قبل آن را منتشر کرده. اگر بر فرض صحت ادعای آقای دعایی، نامه‌ای هم ازطرف آیت الله مصباح وجود داشته باشد، احتمالا بعد از نامه شهید مطهری بوده است. اما ابهام در باره انتساب جمله‌ای است که آقای دعایی به امام خمینی نسبت داده‌اند که امام پس از دریافت نامه (چه نامه شهید مطهری که وجودش قطعی است و چه نامه آیت الله مصباح که ادعا می‌شود و چه با فرض وجود هردو نامه) بگویند «این بزرگواران به عالم و آدم شک دارند» و سپس خودشان دو سخنرانی با فاصله یک ماه ایراد کنند و عین انتقادات آنها را مفصلا تایید کند و در پایان هم به طرفین توصیه کند که اختلافات را کاهش دهند؟! همانطور که آقای دعایی ذکر کرده، پس از این توصیه حضرت امام بود که آیت‌الله مصباح یزدی، درس‌های نقد شریعتی را تعطیل و شهید مطهری هم در آذر ماه، بیانیه مشترکی با بازرگان در تایید نیت شریعتی و لزوم نقد و بررسی اشتباهات او صادر کردند. که فصل‌الخطاب اختلافات باشد. همه می‌دانند که شهید مطهری در کنار چندتن دیگر از روحانیون نهضت، مثل آیت‌الله ربانی شیرازی و آیت‌الله مصباح یزدی، جزو معدود روحانیون مبارز شاگرد امام بودند که مجاهدین خلق و شریعتی را تایید نکردند و همیشه درباره تفکرات انحرافی و التقاطی آنها هشدار دادند و شهید مطهری دربخشی از آن نامه مفصلش به امام درباره مجاهدین خلق هم هشدار داده و آنها را "منافقین خلق" نامیده است. اما متاسفانه این دقت نظر درمثل آقای دعایی نبود و ایشان در کارنامه خود، به خاطر علاقه و حمایت از سازمان مجاهدین خلق، حتی سابقه قهر از امام را دارد تا جایی که در کتاب خاطراتش می نویسد: «هنگامی که بدن بدیع زادگان را زیر شکنجه اطو کشیده ‌‏و نخاع او را سوزاندند و او را شهید کردند، برای مبارزین آن ‌‏زمان، دوره بسیار وحشتناکی پیش آمده بود. سازمان (مجاهدین) از من خواست تا نزد‎ ‌‏امام بروم و نامه یا حکمی در محکوم کردن جنایت های رژیم علیه این ‌‌‌‏گروه بگیرم. من یک شب نزد امام رفتم و حدود یک ساعت با شور و ‌‎ ‌‏هیجان صحبت کردم و در نهایت بغض گلویم را گرفت و پنج دقیقه با‌‎ ‌‏صدای بلند گریه کردم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. سپس از امام ‌‎ ‌‏درخواست کردم تا تفقدی کنند. گفتم: ما شما را عنصری مسئولیت‌پذیر ‌‎ ‌‏می‌دانیم، الان جوان‌های ما را به جرم مسلمان بودن و فعالیت مذهبی ‌‎ ‌‏کردن به این نحو شکنجه می‌کنند و می‌کشند و شما حاضر نیستید سخنی ‌‏بگویید؟! امام فرمودند: من به اسم حاضر نیستم از هیچ کس نام ببرم و ‌‎ ‌‏بصورت کلی، شکنجه ها و بیدادگری های رژیم شاه را محکوم می‌کنم.‏ وقتی من این روحیه و این مقاومت آهنین امام را‌‎ ‌‏دیدم، بریدم و دو تا‌‎ ‌‏سه ماه قهر کردم. حتی آن مرحمتی را‌‎ ‌‏که ماهانه می‌دادند، نگرفتم. البته ‌‌‏بعد از سه ماه، خدمتشان رفتم و عذرخواهی کردم و امام هم با‌‎ ‌‏بزرگواری‌‎ ‌‏پذیرفتند. تا‌‎ ‌‏این که خودم در درون سازمان به این نتیجه رسیدم که اینها‌‎ ‌‏نسبت به مسائل و مبانی مذهبی، آن پایبندی و اعتقاد اولیه را‌‎ ‌‏که ابراز ‌‎ ‌‏می‌کردند، ندارند. در نتیجه از سازمان بریدم و اعلام کردم و رسما‌‎ ‌‏به آنها‌‎ ‌‏گفتم که من عضو نیستم و عضویتم را‌‎ ‌‏رسما‌‎ ‌‏پس گرفتم و دیگر هم عضو ‌‎ ‌‏سازمان نشدم.‏» http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440