🍁🍁🍁🍁🍁 ✅ماجرایی جالب از امام رضا (ع) ❌هارون به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام "جلودی" فرمان داد که خانه های "آل علی" را غارت نماید. "جلودی" وارد مدینه شد و با لشکر خود به خانه ی امام رضا علیه السلام هجوم برد. امام رضا همه زنان خانه را در اتاقی جمع کرد و خود جلوی آن ایستاد. "جلودی" گفت : "باید وارد این اتاق شوم و لباس های زنان را غارت نمایم" امام فرمودند: "من خود لباس های آنها را می گیرم و به تو تحویل می دهم" جلودی قبول نکرد ولی امام مقاومت کرد. سرانجام "جلودی" تسلیم پیشنهاد امام رضا شد. امام رضا وارد اتاق شد و لباس های اضافی زنان و حتی گوشواره ها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را به جلودی تحویل داد. ‼️چند سال بعد ، پس از اینکه امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرش ولیعهدی مأمون شدند، عده ای از افسران و فرمانده ها، شورش کردند و مورد غضب مأمون قرار گرفتند. مامون همه آنها را دستگیر کرد و قرار شد جلوی مامون محاکمه شوند. یکی از آنها "جلودی" بود . همین که "جلودی" برابر مأمون حاضر شد، امام رضا علیه السلام به صورت محرمانه به مأمون فرمودند: "این شخص را به خاطر من ببخش و اعدامش نکن!" مأمون با تعجب گفت : "این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت جسارت کرد و هرچه داشتند غارت نمود! چرا برای او شفاعت می کنید!؟" امام رضا فرمودند: "به هر حال او را عفو کن" "جلودی" گمان کرد که امام رضا (علیه السلام) در گفتگوی محرمانه اش با مأمون اصرار می کند که او را اعدام کنند به همین جهت رو به مأمون کرد و گفت: "ای امیرمؤمنان! شما را به خدا و به خدمتی که به پدرتان هارون الرشید کرده ام سوگند می دهم سخن علی بن موسی الرضا را در مورد من نپذیرید!!!" مأمون گفت : "به خدا سوگند سخن او را درباره ی تو نمی پذیرم. ولی بدان که علی بن موسی الرضا به من گفت که تو را ببخشم و من هم طبق خواسته ی خودت حرف او را نمی پذیرم! جلاد! گردنش را بزن!" 📚عیون اخبار الرضا، جلد ۲ صفحه ۳۶۸ 🍁🍁🍁🍁🍁