۳۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران مهرداد محمدجواد پورمیرزا، استان خوزستان : آن شب با همه شب‌هایی که با هم هیئت می‌رفتیم، فرق داشت. توی مسیر بودیم که یکی از رفقا کلیپی دربارۀ یک شهید را اتفاقی پخش کرد. اولش توجه نکردم. برایم عادی بود. معمولاً بچه حزب‌اللهی‌ها با همین کلیپ‌های مداحی زندگی می‌کنند. اما وقتی متوجه شدم ویدئویش مربوط به یک شهید است، کنجکاو شدم. بهش گفتم: «کلیپش چی بود؟» گفت: «دربارۀ یه شهیده. بیا خودت ببین.» دوباره پخش کرد. صوتش یک مداحی معروف بود: «پهلوانی نه از تاریخ و نه از نسل قدیم... پهلوانی از همین نسل جدید آورده‌اند...» ولی تصاویر مربوط به یک شهید. لحظه‌ای که چشمم به عکس شهید افتاد، مات و مبهوت شدم. گوشی رفیقم را گرفتم و در مسیر چندین بار این کلیپ را نگاه کردم. همین‌طور که اشک‌هایم جاری بود، احساس می‌کردم سال‌ها با شهید عباس رفیق بوده‌ام. احساس می‌کردم رفیقم را از دست داده‌ام. ... 📗 ... ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar