لذت زندگی و نشاط بندگی
💐 قسمت پنجم 💐 #دلها_به_دست_خدا_است پیرمردی بعد از ۱۴ سال دوری وارد ایران شد. اهل تشریفات و لباس لا
💐 قسمت ششم 💐 چون همه طوایف مکه، عهد بستند که رسول خدا را بکشند، شبانه به مدینه رفت؛ اما در شهری غریب به عزت و محبوبیت رسید. ابوذر در جنگ تبوک، با لبانی خشکیده، آبی را که در مشک داشت؛ نخورد تا برای پیامبر خدا ببرد. آری! اینگونه عاشق او شدند. چنان قدرتی یافت که هشت سال و شش ماه بعد وقتی وارد همان شهری شد که مخفیانه از آن جا رفته بود، بدون اینکه یک شمشیر فرود آورد، همه در برابر قدرت او تسلیم شدند. 👈 اگر باور کنیم دل‌ها به دست خدا است، کارهایمان را فقط به خاطر خدا انجام می‌دهیم. 🍀🍀🌹🍀🍀 https://eitaa.com/Abbas_alipour_qom_alamarvdasht