‍ ‍ غمی به وسعت دریای بیکران دارم هوای گنبد زیبای جمکران دارم هزار سال دلم از غم تو می سوزد و کام تلخ تر از طعم شوکران دارم همیشه آرزویم دیدن شما بوده ست و مست یک نمه خندیدن شما بوده ست شنیده ام که جمالی ستودنی داری و در عزای حسین مثل ابر می باری هزار سال به امید صبح بیداری هنوز منتظر چند با وفا یاری که حس و حال زمین را دوباره تازه کنی و آب کوثر بر صورت جهان بزنی نوید آمدنت را مسیح هم داده ست و قرن هاست که او در رکابت آماده ست مبرهن است از این حس که در من افتاده ست که رخ نمایی ات از پشت ابرها ساده است دلم گواه که روزی دوباره می آیی دوباره با رخ خورشید پاره می آیی