روزی دم یک روباه در حادثه‌ای قطع شد. روباههای گروه پرسیدند دمت چه شد!!؟؟ چون روباه‌ها از نسلی مکار میباشند، گفت: خودم قطع‌اش کردم!!! گفتند چرا !؟ این که بسیار بد است و ... و.... روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک... احساس راحتی می‌کنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه اولی رفت و گفت: برادر تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی می‌کنم... من‌ که بسیار درد دارم!! روباه اولی گفت: صدایش را درنیاور! اگر نه تمام روباههای دیگر به ما میخندند! هرلحظه ابراز خشنودی و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت!! همان بود که تعداد دم‌بریده‌ها آنقدر زیاد شد که ، بعداً به روباه‌های دم‌دار می‌خندیدند!! وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد می‌شوند، آنگاه به افراد با شرف و با عزت میخندند... گاهی هم آنها را دیوانه می‌دانند!!! متاسفانه روزگار فعلی ما ، اینچنین است!!👌🏻👌🏻👌🏻 ‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌  •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•