با سلام خدمت همه بیایین اونقدر گفتین بجای ماشین خودتون سوار ماشینای غریبه ها شدین و خندوندین مارو بالاخره همین بلا سر بنده اومد پسرم کلاس پنجم بود برا معلمش روزمعلم کادو گرفتم دوران کرونا هم بود ماسک زده بودم بیرون از مدرسه با پسرم بدیم بهش همسرم ده متری جلوتر از ما پارک کرد نشست تو ماشین من و پسرم پیاده منتظر معلم.معلم اومد با هزار جور تارف و ممنون مرسی کادو رو دادیم من خیلی تارف کردم یجورایی مغزم پرید خداحافظی که کردیم حرکت که کردم ب طرف ماشین در ماشین و باز کردم دیدم ها یه عالمه کاغذ رو صندلی شاگرد هس دیفرم رو ب طرف صندلی به حالت نیم خیز چرخونده بودم که چشمم خورد به راننده دیدم یه آقای چاق ساندویچم می‌خورد دهنشو به حالت مستطیل باز کرده داره میگه آبجی عوضی نشس.همین که اینو گف من د برو که در ریم .درشو هم نبستم دیدم همسرم عین اژدها داره از آینه بغلش نگاه میکنه .پسرمم عقب من هی میگه حواست کجاس ماما بقران پس کلم چنان داغ شده بود دویدم رفتم نشستم صندلی عقب ماشین خودمون شوهرم هیچی نگف فقط ماشین و با سرعت ۱۲۰ میروند😭خدا ازتون نگذره بیایین خوب شد منم گرفتار این بلا شدم.چون ماسک زده بودم هی قیافه راننده با دهن مستطیل یادم میفتاد شونه هام از خنده میلرزید.🤣🤣🤣مانتومو اونقدر فشار داده بودم ول میکردی عین فنر برمیگشت🤣🤣🤣 یاسی هستم از ارومیه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•