🔷مافیای هزار شغل (1)
👤حبیب ثابت از جمله افرادی است که پیچیدگیهای فراوانی در رفتار و فعالیتهای او وجود دارد. پیچیدگیهایی که با فریبکاریهای متفاوتی درهم آمیخته است. وی در نقل خاطرات خود، هم از تدریس خصوصی به «غلامحسین مصدق در منزل دکتر محمد مصدق» سخن میگوید و هم از رانندگی برای آصف السلطنه.
👽حبیب ثابت از دوران تحصیل، کارگری در مغازه دوچرخهسازیِ فردی به نام محمدتقی تام را که بهائی بود، آغاز نمود و در مغازهی او، که اولین ماشین را از یکی از انگلیسیهای مقیم ایران خریداری کرد، رانندگی یاد گرفت. رانندگی یکی از توانائیهایی بود که در موفقیتهای بعدی حبیب ثابت دارای نقش بود.
😳پس از این رفت و آمدها، توسعهی فعالیتهای اقتصادی حبیب ثابت آغاز شد؛ از بین تمامی مشاغل و فعالیتهایی که حبیب ثابت در خاطرات خود از آن یاد کرده، در فرمهای ساواک آمده است، یکی از مشاغل وی، «رانندگی سردار فاخر حکمت» عنوان گردیده، که حبیب ثابت در خاطرات خود هیچ اشارهای به آن نکرده است؛ که این موضوع، با توجه به ارتباط سردار فاخر با مسئله قاچاق مواد مخدر و نقشی که حبیب ثابت میتواند در آن داشته باشد، با توجه به ارتباط تنگاتنگ وی با امیرهوشنگ دولو، در جای خود بحث خواهد شد.
👈در سال ۱۳۳۸ش، که تصمیم به ایجاد دانشگاه ملی گرفته شد، حبیب ثابت نیز که از سواد بهرهای نداشت، به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیرهی آن منصوب گردید که این اقدام در محافل مذهبی بازتاب داشت و مورد مخالفت روحانیون قرار گرفت.
#مافیای_هزارشغل
#نقد_بهائیت
🔰
@Adyanuniv🔰