✍🏻تحلیلی در مورد موضع ایران در برابر افغانستان
آنچه از افغانستان میدانم
۱) خیلی وقت است که زمین بازی در افغانستان مشخص شده، طالبان از شکست گذشتهشان درس گرفتند و حالا هم دیپلماسی می دانند،
هم آزادی عمل به شهرهای تصرف شده میدهند و هم خبری از رفتارهای تروریستی نیست اما به نظر برخی طالبان، همان طالبان کشتار مزار شریف است که به اقتضاء شرایط مصلحت میسنجد
۲) ورود و موضعگیری جمهوریاسلامی به نفع دولت کنونی کابل، که نه مانند بشاراسد اهل مقاومت است و نه از پشتوانه مردمی برخوردار است، و نه هیچ ارتباطی هم با شیعیان افغانستان دارد، و طبق بررسی منابع تحلیلی پایش لب گور است، معنای جز خودکشی دیپلماتیک برای روابط آینده ایران و افغانستان ندارد.
۳) پس چه باید کرد؟
جمهوری اسلامی سکوت پیشه کند؟
یا از غنی پشتیبانی کند؟
یا حامی طالبان باشد؟
حکومت کابل به امروز و فردا بند است و با این فرمان در بهترین حالت مجبور به تقسیم قدرت با طالبان میشود آن هم با سهم حداقلی
طالبان روابط خوبی را با همسایهها از جمله ایران آغاز کردهاند و نمایانگر دیپلماسی بهتری برای آینده ایران با حضور طالبان در صورت دقت در تعاملات است،
اما چه بر سر شیعیان افغانستان خواهد آمد؟
شیعیان افغانستان را معمولا هزارهها تشکیل میدهند و در مقابل آنها پشتونها، همان حامیان مهم طالبان هستند (هر چند که همه آنها حامی نیستند)
۴) گویا شکاف قومیتی بین پشتونها و هزارهها جدی است و این علاوه بر شکاف عقیدتی عمیق بین طالبان و شیعیان است.
درحال حاضر که طالبان نیاز به تثبیت قدرت دارند شاید شیعیان افغانستان زندگی بدی نداشته باشند اما این دو شکاف ترسناک ممکن است در آینده افغانستان شیعیان را مورد خطر قرار دهد
۵) دولت جمهوریاسلامی ایران باید خود را از نزاع بین حکومت غنی و طالبان خارج کند و تمام راهبرد خود را برای حمایت از شیعیان افغانستانی و حضور مستمر ثبت شده در قانون آنها در بدنه حکومتی که قطعا طالبان بخش مهمی از آن را تشکیل میدهند قرار دهد *این امر علاوه بر تامین مصلحت دائمی شیعیان افغانستان، بهترین راهبرد سیاست خارجه ایران هم خواهد بود زیرا طالبان وابسته به پاکستان است و این یعنی تصمیم سازی دولت آنها به دست پاکستان خواهدبود و نزدیکی شیعیان افغانستان به ایران یعنی وزنه کشی سیاسی ایران و حفظ مستمر منافع ملی*
✍رضا صالحی
@Ashooraeian