جان در وجود آمد و اینسان مقدّر است سررشته‌ٔ حیات به دستان حیدر است هرکس که چشم داشته دیده‌ست در غدیر دست علی‌ست آن که به دست پیمبر است قرآن ناطقی‌ست که لب بسته در سکوت نهج البلاغه‌ای‌ست که بالای منبر است در هرچه سختی است علی را صدا بزن کو آن دری که بسته‌تر از باب خیبر است؟ من نیز سائلانه به راهش نشسته‌ام چشم فقیر اگر که به رویش منوّر است دور خمار می‌رود آری خم غدیر در دست با کفایت ساقی کوثر است @Aftabgardan_ha