از کنارم بگذر و بردار دست از یاری‌ام جنگجویی نیمه‌جان، با زخم‌های کاری‌ام مثل قانون دست و پا گیرم برایت، چاره چیست؟ خواه یا ناخواه باید زیر پا بگذاری‌ام از مرور سرگذشتم هیچ‌کس خرسند نیست قهرمانی باخته در قصه‌ای تکراری‌ام شوق پیوستن به دریا در سرم مانده‌ست و حیف قطره‌ی جامانده‌ای از آب‌های جاری‌ام آینه! ممنونم از صبری که با من داشتی گرچه می‌دانم تو هم دیوانه می‌پنداری‌ام همچنان در دست بازیگوش مرگ و زندگی مثل آونگی میان ساعت دیواری‌ام چیستم؟ گلبرگ خشکی پیش پای عابران باغبانا! کاش از روی زمین برداری‌ام @Aftab_gardan_ha