🌹 دنیا منتظر قدومت است ای مرد ای بزرگ ای سرچشمه محبت بیکران در هنگامه ظلمت ای یاور همه دلدا گان امامت می‌خواهم تو را ببینم. آرزوی بزرگی است می‌دانم. می‌خواهم یك سرزنش از نگاه تو باشم یا یك لبخند از بهشت تو... چه روزها كه منتظر طوفان نوح بوده‌ام. منتظر زلزله‌ای كه بیاید و ویرانم كند. منتظر بارانی كه مرا بشوید، جاری كند. رود كند. چه شبها كه در دیوان حافظ به دنبال كسی می‌گردم كه مرا تا دروازه‌های قیامت ببرد. منتظرم كسی بیاید كه قلبش زادگاه همه گلها باشد. روی پلكهایم غبار نشسته، دستهایم پر از نبودن است. پاهایم مثل صخره سخت شده، مه تمام تنم را گرفته. آه كه چقدر تاریكم. دفترم سیاه، كلماتم سیاه، نگاهم سیاه... می‌ترسم، می‌ترسم دنیا به پایان بیاید و من حتی در گوشه چشم تو جایی نداشته باشم. می‌ترسم این كلمات ابرآلود نتوانند شوق مرا به تو منتقل كنند. می‌خواهم تو را ببینم. اگرچه مثل خلا تهی‌ام، مثل كوه مغرورم، مثل طوفان سركش و كورم اما هر كه و هرچه هستم تو را دوست دارم و هر جمعه پنجره‌ها را به شوق دیدن تو باز می‌كنم. هر جمعه سراغ تو را از جاده ها می گیرم. پیش از آن كه لحظه ها خاكستر شوند. پیش از آن كه همه جاده های زمین به انتها برسند. پیش از آن كه همه دریاها ابر شوند باید برخیزم و پلكهایم را شانه كنم. می دانم كه می آیی. در بی‌طاقت‌ترین جمعه سال، با شمشیری كه بوی ذوالفقار می‌دهد و عبایی كه شبیه تنهایی پیامبر است. باید برخیزم. باید برخیزم و خودم را از سیاهی‌ها بتكانم. باید دلم را در جوی كوچكی بشویم. منتظرت هستم همیشه مهدی جان 🖋 # خانم بیتاسادات مهدوی از مشهد (۲۹۱) 📲 کانال آقا سید: @Agha_Seyyyed