⊰{🍂🖤}⊱
مۍگفت :
عاࢪف و بابڪ اون جلو بود
ما پشت سنگࢪ بودیم و بھش دید نداشتیم.
موقع ناهاࢪ بود ڪہ یہ صداۍ انفجاࢪ بلند شد.فڪࢪ نمۍڪࢪدیم طࢪفِ عاࢪف و بابڪ خوࢪده باشہ…
ولۍهمونجا یہ دود غلیظۍ بلند شده بود.
بچہ ها گفتن حتما عاࢪف دوباࢪه هوس نسڪافہ ڪࢪده ولۍ وقتۍ ࢪفتیم جلو، ماشینِ عاࢪف و بابڪ چیزۍ ازش نمونده بود ...
عاࢪف ࢪفتہ بود :)
#شھیدانہ