گاهی آباء به کردار اولاد دچار ثواب یا عقاب می شوند! گاهی هم به عکس است؛ «ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً »[1]، عملِ پدر موجب می شود که فرزندان یا ذریّۀ ضعاف مورد یک ناراحتی قرار گیرند! ساز و کار این، به قول فرنگی مآبها: مِکانیسم این چیست؟ این، یک حرف جداگانه ای است در جای خود. آنچه ما از این حدیث و امثال این باید استفاده کنیم و عبرت بگیریم، این است که: تأثیر عملِ فرزندمان را در سرنوشت خودمان ببینیم، بچه ها را رها نکنیم! یکی از اشکالات اساسیِ تربیتِ امروزیِ ما این است که فرزندان را رها می کنیم. این هم از سیّئاتِ غربیهاست که بر ما تحمیل شده! جزو سرریزهای فرهنگ آنهاست که: فرزند در مقابل پدر و مادر کأنّه هیچ تعهدی و هیچ مسئولیتی ندارد. البته متقابلاً هم همین طور است، یعنی پدرها هم در مقابل فرزندان گویا مسئولیتی ندارند. پسر، خانه را رها می کند، از پدر اجازه نمی گیرد، جلو روی پدر یا مادر می ایستد! اینها رفتارهایی است که در جوامع غربی رائج است. گاه یک بچۀ نابالغ به پلیس تلفن می زند و از پدرش شکایت می کند که: با من دعوا کرده یا فرض کنید پشتِ گردنِ من زده! پلیس هم پدر را جریمه می کند! ببینید چقدر @AhkameHarameRazavi