شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید) #دو_برادر قسمت دوم: گفتگوهایی که م
خاطرات شهید مدافع حرم مشلب راوی:نورهان دقدوق (خواهر شهید) قسمت اول: من و با اینکه از یک مادر متولد نشده بودیم،ارتباط صمیمی و نزدیکی با هم داشتیم و طوری زندگی می کردیم که حتی بیشتر از خواهر و برادری که از یک مادر متولد شده اند کنار هم بودیم.ما با هم مثل دو دوست بودیم و من سنگ صبور بودم.وقتی دلش از چیزی می گرفت برای من حرف میزد و درد و دل میکرد. مرا<نور> صدا می زد.خوش اخلاقی و شوخ طبعی او زبان زد بود. بسیار نکته سنج و دقیق بود.هیچ سالی تولد خواهرانش را فراموش نمی کرد و هرسال به ما هدیه ی تولد می داد. او و دوستی قابل اعتماد بود.خیلی دوست داشتم محبت هایش را جبران کنم و برایش دوربین عکاسی بخرم. عکس گرفتن را خیلی دوست داشت و از عکاسی لذت می برد. ✍یا قتیل العبرات H @AhmadMashlab1995