شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #امر_به_معروف۲ فرداشب که به مسجد رفتم بعد از نماز، یکی از بچه ها آمد
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 زندان همدان! زورخانه زندان... شهید رفته بود زندان و همرا زندانیان ورزش کرد! بع رو کرد به حسین فلاح و گفت: "بعد از دوران محکومیت تو جبهه منتظر شما هستیم"! ، باستانی کار و لوطی با مرام و گنده لات معروف همدان بود. کسی که وقتی اسمش برده مےشد حتی مدعی هایش هم لرزه بر اندامشون مےافتاد!!! همراه علی رفت به و زخمی شد اما خم به ابرو نیاورد... یکی از همرزمانش تعریف مےکرد: از دور شخصی را دیدم که با صورت به زمین خورد، بدون اینکه دستانش را حائل کند... فکر کردیم از هوش رفته!!! نزدیکش که رفتیم دیدیم حسین فلاح است و دارد گریه میکند! گفت: "مےخواستم ببینم لحظه ای که اربابم ع با صورت به زمین خورد چه حسی داشت"... مےگفت و بقیه پا به پایش گریه مےکردند. عاقبت در شب عملیات ۴ شد سرستونِ گردان که باید خط ام الرصاص را مےشکستند... تیر دوشکا سینه اش را درید و اونایی که اون لحظه دیدنش مےگفتن: "تا لحظه افتادنش رو زمین فقط س مےگفت".... @AHMADMASHLAB1995