هدایت شده از تبلیغات 🌹عکسپروفایل..
خیلی شوق دارم برای اینکه اتاقمون رو رنگ کنیم.من سطل رنگ صورتی رو میارم و محمدطاها هم سبز پسته ای...میپرسه:
+میخوای اتاقمونو صورتی کنی؟
-آره
+ولی اینجا اتاق منم هست من صورتی دوست ندارم.
ابرومو بالا میندازم:
-که صورتی دوست نداری؟
با بدجنسی سر سطلو باز میکنم و با قدرت میپاشمش رو محمدطاها...
اسممو تقریبا داد میزنه: "جِیران"
میخندمو به هیکل صورتیش نگاه میکنم.
با حرص میگه:
+تو که میدونی بدجنسیاتو چجوری جبران میکنم.
به سمتم میاد و محکم بغلم میکنه وپیشونیمو میبوسه گونه ام رو میکشه .جیغ میکشم:
-افتضاحم کردی دیوونه...
چشمکی میزنه:
+هر خرابکاری یه تنبیهم دارهـ...
#رمان_عاشقانه_مذهبی😍😍😍
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1