آغاز سلسله جنگ های صلیبی نوین /بخش اول: شکل گیری جبهه های نبرد. ارتش اسرائیل به شدت مرکز و شمال غزه را با بمب های جدید سنگر شکن با بالاترین کالیبر ممکنه که از آمریکا ارسال شده ، بمباران می کند. اما چرا اسرائیل چنین خوی وحشی‌گری را از خود نشان می‌دهد و چرا آمریکا و کشورهای غربی بدون هیچ پوشش ظاهری از اسرائیل حمایت می‌کنند؟ دليل آن فقط یک چیز است و آن آغاز جنگ جدیدی است که برای غرب به نوعی تداعی کننده های_صلیبی است. گرچه در ظاهر شروع این جنگ با عملیات حماس آغاز شده است اما در اصل ماجرا فرماندهی محور مقاومت از مدت ها قبل متوجه نقشه سراسری ناتو جهت آغاز یک جنگ سراسری در منطقه غرب آسیا شده بود. مشکل اصلی اینجا بود که نوک پیکان آغاز این طرح بر اساس نابودی بافت جمعیتی مسلمان در غزه تعیین شده بود. برخلاف کارشناسانی که دلایل اقتصادی و عبور کریدور عرب_مد از غزه را به عنوان دلیل جابجایی مردم غزه و حمله برنامه ریزی شده اسرائیل عنوان می‌کنند من عقیده دارم که دلیل اصلی فراتر از این حرف ها است در پلن کلی غرب به رهبری آمریکا این طرح برای تغییر بُردار قدرت، تغییر دین مردم منطقه و نابودی ساختاری محور مقاومت و تغییر بافت جمعیتی_مذهبی در منطقه غرب آسیا آماده شده بود. در مرحله نهایی قرار بود که بعد از تثبیت جنگ های داخلی و احیای دوباره گروه داعش و سایر گروه های تروریستی و تکفیری ایران محاصره شده و جنگ به داخل خاک ایران کشیده شود و آنگاه غرب با خیال راحت به سراغ تثبیت نظم خود در منطقه برود. اما مشکل اینجا بود که غربی ها فرصت کمی برای آغاز طرح خود داشتند. پیش از این ایران و متحدانش با موفقیت در دو جنگ یمن و سوریه نشان داده بودند که ایران به مرحله نهایی و حیاتی احیای هژمون خود رسیده است. پس از آنکه ایران توانست به یک قدرت برتر منطقه ای تبدیل شود و بعد از آن با بدست آوردن تسلط در کل منطقه غرب آسیا با معرفی طرح تشکیل ایالات متحده مقاومت و ارائه یک پکیج حمایتی نظامی _امنیتی قابل توجه،کشورهای منطقه را مجبور به پیوستن به خود کرده و سپس به سراغ تشکیل اتحاد های ثانوی و یک پارچه سازی حاکمیت سیاسی منطقه خلیج فارس و سپس غرب آسیا برود. این بزرگ ترین خطر برای آمریکا و ناتو به شمار می‌رود زیرا در زمانیکه توجه ناتو و آمریکا به سمت اوکراین و چین جلب شده است، ایران بدنبال کنترل ذخایر اصلی انرژی آینده دنیا و ذخایر زیرزمینی هیدروکربنی که پایه اصلی اولیه تولیدات صنایع قدرت های دنیا است،خواهد بود. به همین دلیل امپراطوری غرب تمام سعی خود را کرد تا از نزدیک شدن کشورهای منطقه به ایران جلوگیری کنند آنها به این نتیجه رسیده بودن که 2 عامل اصلی برای نزدیکی کشورهای عربی منطقه به ایران وجود دارد‌: ١_عامل اقتصادی ٢_عامل امنیتی_دفاعی آمریکا به این یقین رسیده که پیش از این نهایت فشار خود را بر اساس عامل اقتصادی وارد کرده و در طی 2 دهه گذشته ایران با اینکه هزینه گزافی بابت مقابله با آن پرداخت کرده بود ولی از آن بحران ها اقتصادی عبور کرده است. تنها چاره آمریکا حذف عامل امنیتی بود که ستون اصلی قدرت محور مقاومت را تشکیل می‌دهد. در طی دو دهه گذشته بارها کشورهای عضو محور مقاومت از داخل بهم ریخته شدن و حتی دو جنگ و آشوب داخلی 8 ساله توسط ناتو به سوریه و یمن وارد شده اما همه آنها با حمایت مستقیم ایران نجات پیدا کردند که هیچ؛بلکه به طرز جالبی معماری حاکمیتی مورد نظر ایران در ساختار های این کشورها پیاده شده و همانطور که در تحلیل های قبل عرض کردم، ایران و یارانش تلاش می‌کنند از سطح محور مقاومت عبور کرده و به سمت تاسیس ایالات متحده مقاومت حرکت کنند. این آخرین فرصت آمریکا برای مهار ایران است. در گذشته کارها آسان تر بود زیرا آمریکا با فشار بر چین و روسیه سریعا یک اجماع جهانی علیه ایران تشکیل می‌داد و حتی 2 بار تا مرز حمله سراسری به ایران پیش رفتند ولی با مدیریت عالی ایران آن نقشه ها شکست خورد و امروز بجز اتحاد محور مقاومت، ایران وارد یک اتحاد بزرگ دیگر به عنوان محور شرق شده است. نکته بسیار مهم اینجاست که کشورهای عضو محور مقاومت به عنوان بخشی از پیکره ایران در اتحاد محور شرق حضور دارند و ایران به نوعی از روز اول تکلیف خود را برای محور شرق تعیین کرده که این ایالات متحد مقاومت باید تشکیل شود و قابل مذاکره نیست.... اینجا بود که قرار بود در طی 3 ماه آینده مجموعه ای از حملات منطقه ای به کشورهای عضو محور مقاومت انجام شود. اینجا بود که ایران برای تشکیل ایالات متحده مقاومت به یک کاتالیزور جهت حفظ انسجام بین ملت های منطقه نیاز دارد و آن کاتالیزور، آرمان اصلی مسلمان یعنی آزادی قدس شریف است. (ادامه تحلیل در پست بعدی... 👇)