اخلاق قسمت اول مرحوم سید عبدالله شبر مترجم : محمدرضا جباران باسمه تعالى و له الحمد يكى از موضوعاتى كه انسان ناخودآگاه به سوى آن كشيده مى‏شود بحث از تهذيب نفس و پاكسازى وجود از صفات ناپسند است. مطابقت مباحث اخلاقى با فطرت انسانى باعث مى‏شود كه انسان از شنيدن آنها لذت برده و بدون هيچ تأملى قهرمانان ميدان مبارزه با نفس را بستايد. ولى بايد توجه داشت كه اين سخن به آن معنى نيست كه هر كس مىیتواند به آسانى اخلاق ناپسند خويش را ترك كرده به فضايل و سجاياى پسنديده روى آورد. بديهى است كه انسان به همان اندازه كه از فكر داشتن خلقيات و صفات پسنديده لذت مى‏برد از ترك صفات زشتى كه در درون او ريشه زده و آثارشان در كردار و رفتارش ظاهر گرديده ناخشنود؛ بلكه هراسان است و به همين دليل است كه وارستگان از صفات حيوانى بسيار اندك و بازماندگان در ورطه هواهاى نفسانى بى شمارند. اين دوگانگى به اين دليل است كه رهائى از خلق و خويى كه انسان به آن عادت كرده بسيار مشكل بوده و جز با تلاش پى‏گير و مداوم در طول ساليان متمادى امكان‏پذير نيست. انسان راحت‏طلب علیرغم اين كه راه سعادت را به خوبى میشناسد و چه بسا در آرزوى رسيدن به آن آه حسرت میكشد به آسانى حاضر نمیشود مشقت و مشكلات اين راه را بر خود هموار سازد. و درست به همين دليل است كه كتب اخلاقى علیرغم دارا بودن بيشترين خواننده در مقايسه با ساير كتب كمترين اثر را در خوانندگان خود به جا مىیگذارند. اين در حالى است كه همان تأثير اندك بيش از آنكه بر كتاب و شيوه تأليف و روش استدلال آن متكى باشد از نويسنده و روحيات او سرچشمه میگيرد. اگر نويسنده يك كتاب اخلاقى خود به اخلاق حميده و صفات پسنديده آراسته باشد مى‏توان اميد داشت نوشته او در قلوب آماده و نفوس مستعده تأثيرى به جاى گذارد وگرنه همان به كه از آن قطع اميد كرده بيهوده دل به آن خوش نداريم. اگر به آنچه تاكنون گذشت اين نكته را اضافه كنيم كه اخلاق به عنوان يكى از علوم كاربردى ارزشى جز به كار بستن در مقام عمل ندارد و آموختن آن بدون استفاده در ميدان عمل اگر زيان به بار نياورد سودى نخواهد بخشيد، در مى‏يابيم كه ملاك اصلى و معيار اساسى در ارزشيابى كتب اخلاقى ارزش اخلاقى و جايگاه معنوى نويسنده است نه نحوه تأليف و شيوه نگارش و امثال آن بنابراين براى شناخت كتابى كه پيش‏رو داريد كافى است بدانيد كه اين كتاب اثر اسوه‏اى در اخلاق و اسطوره‏اى در عمل چون مرحوم سيد عبدالله شبر است. اثرى كه اين كتاب در خواننده خود باقى مى‏گذارد بيش از آن كه مرهون خصوصيات كتاب باشد مديون ويژگى‏هاى روحى و برجستگى‏هاى اخلاقى مؤلف است ولى با اين حال نمیتوان خصوصيات خود كتاب را از نظر دور داشت خصوصياتى كه اين كتاب حائز است در كمتر كتابى به چشم میخورد، مرحوم شبر در اين نوشته سعى بر آن داشته تا همراه با شيوايى قلم و سلاست كلام بدون آنكه مبحثى را طولانى كند عمده مسائل لازم را در عباراتى خلاصه و دلچسب جمع نمايد. در تطبيق اين كتاب با ديگر كتب اخلاقى چنين به دست میآيد كه مرحوم سيد در اين كتاب بيش از هر چيز تحت تأثير احياءالعلوم غزالى بوده است، به طورى كه در بسيارى از مباحث عين عبارت احياءالعلوم را نقل كرده و به طور خلاصه میتوان گفت نوشته مرحوم شبر خلاصه‏اى اصلاح شده از كتاب غزالى است. وقتى براى اولين بار اين كتاب شريف را مطالعه مى‏كردم با خود میانديشيدم كه چقدر خوب بود اگر كتابى به اين روش به زبان فارسى داشتيم تا آنكه خداوند منان توفيق داد به ترجمه آن همت گمارم، نخست جلد اول آن را در سال 1364 با هزينه شخصى خود به وسيله نشر روح به چاپ رساندم و اكنون ترجمه كامل كتاب را با اصلاحاتى تكميل نموده و امتياز چاپ آن را به انتشارات هجرت واگذار نمودم تا در اختيار خوانندگان قرار گيرد. با خود فكر میكردم كه اگر قرار باشد چيزى به عنوان مقدمه بر اين ترجمه بنويسم بهتر است در چه موضوعى باشد، در اين مورد چيزى به نظرم نرسيد جز چند تذكر كه توجه به آنها براى خواننده خالى از فايده نيست. 1 - نوع كارى كه هر انسان انجام میدهد نشانه‏اى است از ذوق و استعداد او ولى بر وجود ملكه در نفس او دلالت ندارد، كودكى كه با قلم بر صفحه سفيدى شكلك میكشد ذوق نقاشى دارد ولى هنر نقاشى در او نيست، میتوان گفت استعداد نقاش شدن را دارد وليكن نمیتوان گفت نقاش است، همين طور كسى كه در اخلاق كار میكند به اخلاق علاقه دارد ولى معلوم نيست داراى اخلاق پسنديده باشد. مغضوب خداست كسى كه در اين باب سخنى بگويد كه خود آراسته به آن نباشد، و اين بنده خود را كوچكتر از آن میداند كه در اين وادى راهى پيموده باشد تا چه رسد كه داعيه هدايت ديگران در سر بپروراند و لذا بيم آن میرود كه مصداق آيه شريفه: ادامه دارد.... ✳️ @Akhlagh_Et