‌« بسم رب ابوتراب »‌ به قلم من، از قلب‌هایی در حوالی ضاحیه! سید حسن جان، سرنوشت‌تان برای ما آرزوست. جز شهادت چیزی از مقلدان خمینی انتظار نمی‌رود! هم اکنون جهان مجاهدان و مسلمانان و در راس آنها سید علی خامنه‌ای عزادار شما هستند. سید حسن، رفتنتان داغی بزرگ بر قلب‌هایمان بود و دوباره خشم بر زخم های چند سالهٔ ما چنگ انداخت! اما جز زیبایی چیزی نمی‌بینیم؛ چرا که در مکتب حسین(ع) و زینب(س) درس شهادت آموختیم و با غرور در فکر انتقام خون شماییم. سید جان! تاریخ جان سوز است؛ مسلمانان از انگشتر خاطرهٔ خوبی ندارند! انگشتر مولایمان حسین(ع) در کربلا، انگشتر حاج قاسم در بغداد، انگشتر سید ابراهیم در ورزقان و حال باید شاهد به جای گذاشتن انگشتر شما در ضاحیه باشیم! آری باز هم جهان مقاومت مردی استوار از دست داد. و حال می‌گوییم به سگان هار یهودی که بدانند تیغ سید علی بران‌تر از همیشه در حال نمایان شدن است. تاریخ خیبر دوباره تکرار می‌شود. کینه‌تان بی جا نیست و ترس‌تان قابل درک است. شما از نام علی خاطرهٔ خوبی ندارید! یک تنه، خیبرتان را به فنا داد علی(ع)! و حال نوبت علی زمان ماست. بدانید که از فردا باید باران خشم تهرانی مقدم ها را به جان بخرید تا برایتان روشن گردد، ایران در مقابل گریه کودکان، ظلم، استعمار، غیرت خرد شدهٔ مردان و انگشتران به جای مانده، خاموش نمی‌ماند! - نویسنده زینب دولت‌آبادی از مشکین دشت 🇮🇷 🆔 @AlborzHussainiyah