اى ابو اسحاق! پدرم صلوات اللّه عليه بمن فرمود: اى فرزند! خداوند اقطارزمين و آنها را كه سعى در عبادت و اطاعت او دارند بدون حجتى كه مقام آنها را بالا برد و بدون امامى كه مردم بوى اقتدا نمايند و بروش او روند و منظور او را دنبال كنند، نميگذارد. و فرمود: اى فرزند! اميدوارم تو از كسانى باشى كه خداوند آنها را براى نشر حق و برچيدن اساس باطل و اعلاء دين و خاموش ساختن آتش گمراهى آماده ساخته است. اى فرزند! هميشه در جاهاى پنهان و دور بگذران زيرا كه هر يك از دوستان خدا دشمنى خطرناك و مخالفى مزاحم دارند، خداوند جهان جهاد با اهل نفاق و خلاف؛ يعنى ملحدان و دشمنان را واجب ميداند؛ پس زيادى دشمن تو را بوحشت نياندازد. اى فرزند! بدان كه دلهاى مردم ديندار و با اخلاص مانند پرندگانى كه ميل بآشيان دارند مشتاق لقاى تو ميباشد. آنها در ميان خلق با ذلت بسر برند ولى در نزد خدا نيكوكار و عزيزند، و در ظاهر مردمى بيچاره و محتاج ميباشند، در صورتى كه قناعت و خويشتن دارى آنها را بدان گونه درآورده است. دين خود را بوسيلۀ مبارزه با آنچه ضد دين است كامل نگاه ميدارند. خداوند آنها را با استقامت در برابر ظلم امتياز داده تا در سراى باقى مشمول عزت وسيع خود گرداند. آنها را طورى قرار داده كه در پيشامدهاى ناگوار بردبارى زياد نشان دهند تا عاقبت نيكى داشته باشند. اى فرزند! در هر كارى از نور استقامت و پايدارى استضائه كن تا بدرك صنع خدا و امداد غيبى فائز شوى. هر گونه گرفتارى و مصيبت كه پيدا كنى بالاخره باعث سرفرازى تو خواهد بود و ان شاء اللّه تو را بعزت و سعادت ميرساند. اى فرزند! چنان مى‌بينم كه زمان تأييد تو با امداد خداوند نزديك و بزودى مجد و شرافت تو آشكار گردد. روزى را مى‌بينم كه پرچمهاى زرد و سفيد بين حطيم و زمزم در اطراف تو برافراشته باشد، و دسته دسته با تو بيعت ميكنند و در دوستى تو صفا نشان ميدهند، و مانند دانه‌هاى درّ كه يك رشته گردن بند را تشكيل دهد، دور تو را احاطه كرده باشند! در اطراف «حجر الاسود» دستهاشان براى رسيدن بتو بهم ميخورد خداوند آنها را از دوستى پاك و سرشت پاكيزه آفريده. دلهاشان از آلودگى نفاق و پليدى شقاق پاك و پوست بدنشان براى ديندارى نرم است (يعنى تن بانجام وظايف دينى ميدهند) دلهاى آنان با پذيرش حق از ستمگرى پيراسته، و رخسارشان بواسطه فضل و كمال خرم است، و متدين بدين حق و پيروان آنند. وقتى كه كارهاى آنها سخت محكم شد، و ستون نفرات آنان نيرومند گرديد با حملات آنها اجتماع ملتهاى (باطل) متلاشى گردد. در وقتى كه آنها در سايۀ درخت بزرگى كه شاخ و برگ آن بر اطراف درياچۀ طبريه١ سر كشيده با تو بيعت ميكنند؛ آنگاه صبح حقيقت دميده شود و تيرگى باطل از ميان برود و خداوند بوسيلۀ تو پشت طغيان را در هم بشكند و راه و رسم ايمان را (بصورت نخست) بازگرداند. و بيماريهاى عمومى آفاق (بى‌دينى) و سلامتى دوستان (ثبات و ديندارى آنها) را آشكار گرداند٢.كودكان كه در گهواره‌اند، دوست دارند كه كاش ميتوانستند حركت نموده بسوى تو آيند، و وحوش صحرا مايلند كه كاش راهى از كنار تو داشتند. اطرافجهان نزهت گيرد، و هر شاخۀ شكسته و خشكيده‌اى سرسبز گردد و اساس عزت و شرف در جاى خود قرار گيرد، و آنها كه از دين (اسلام) روى برتافته‌اند. بمحل خود برگردند، و ابرهاى فتح و پيروزى بر تو ببارد. ادامه مطلب👇👇 @Aldolatahalzahraeyah