میومد خونه، نمی‌ذاشت کار کنم. زهرا رو می‌ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا می‌داد. می‌گفت: «شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی» مهمون میومد، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می‌گفتند: «مهندس که نباید تو خونه کار کنه!» می‌گفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم مگه به حضرت زهرا (س) کمک نمی‌کردند؟ 🌷 °|🌿 💟 @Alireza_omidi 💟