#عبرت_نامه
سلام،ی خانمی ازدوستانم میگفت،15سال پیش من ب شوهرم خیانت میکردم فکرمیکردم شوهرم نمیفهمه،چندسال اززندگیمون گذشت منم متوجه اعتیادشوهرم شده بودم ،ی روز بادوست مرد،رفتیم پارک اونجاستاد امرب معروف ماروگرفتن،پدرومادرم اومدن منوازادکنندازخجالت دوست داشتم بمیرم بعدمادرم گفت اگه شوهرت معتاده ،جرمی نکرده ،ولی کارتوجرمه ،اگه نمیخوای اون رو،بیاطلاق بگیر،ن خیانت بکنی ،بگذردک ی دعوایی پدرش بخاطراینکارش باهاش کرده،ولی اون خانم گفت:بازم ب این دوستیهام ادامه دادم ،ی سیمکارت جداداشتم وقتی شوهرم میومداونوتوجیب شلوارم توکمدمیذاشتم،خیلی کارام مخفیانه بود،محرم بودوی روزمیخواستیم بریم بیرون بابچه موشوهرم رفتم سیمکارتوبردارم درعین ناباوری ی نامه دیدم ک شاخ دراوردم ،نامه شوهرم بدون اینکه دعواراه بندازه یاآبرموببره،برام نامه نوشته نوشته بودمیدونم زندگی سخته من کارگرموزیادوضعمون خوب نیست میدونم من معتادموت دوست نداری ولی من ب خودم اسیب میزنم ولی توداری خیانت میکنی و.........خانمه میگفت ازوقتی نامه روخوندم اشکام میومدهمونجاسیمکارتوشکستم وچون محرم بودازاقاامام حسین کمک خواستموتوبه کردم ازاون روزب بعدزندگیم روزب روزبهترشدباپول کارگری درعین ناباوری خونه خریدیم ،ک خونه خریدن اونموقع تورویاهام بودمیگفتم پول مون کجاس خونه بخریم،عاشق بچه هامموشوهرمم،عزیزان بدونیم همسرانمون همه چیومیفهمن یکی دعواراه میندازه یکی صبوری میکنه،دراخراین ماییم ضربه شومیخوریم هرچ لذت وخوشی میخوایم ازهمسرمون بخوایم ازفردی غریبه ک همه حرفاش پوچ وتوخالیست
💟
@sahebzaman14 💟