خوارج و اخبار غیبی مربوط به آن ها از جانب رسول خدا صلوات الله علیه و آله 💢 داستانی شگفت از جماعتی که حضرت را به شهادت رساندند...👇🏻 🖤حضرت امير علیه السلام كه پس از جدا شدن خوارج، لشكر خود را به خيانت حكمين آگاه نموده و آنها را براى ادامه جنگ با معاويه آماده ساخته بود، با شصت هزار نفر به طرف صفّين حركت نمود. اهل كوفه و لشكريان گفتند: ❌ خوارج پشت سر ما كشتار مى‏كنند؛ خوب است اوّل به جنگ آنها برويم. بعدا با معاويه خواهيم جنگيد. با اصرار اينها حضرت به طرف خوارج حركت كرد. ابتدا نامه‏اى به آنها نوشت. آنها اين چنين جواب نوشتند: ❌اگر اعتراف كردى كه كافر شده‏اى و توبه نمودى ما در مورد همكارى با شما و جنگ عليه معاويه فكرى مى‏كنيم. وگرنه با شما مى‏جنگيم و خدا خيانتكاران را دوست نمى‏دارد. 🖤 حضرت امير عليه السّلام ابن عبّاس را براى مذاكره فرستاد. اثرى نداشت و تسليم نشدند. بالاخره خود حضرت در برابرشان آمد و با آنها صحبت كرد. جماعتى از آنان قانع شده از خوارج برگشتند و به لشكر حضرت پيوستند. پس از آن حضرت به بقيه فرمود: «ما با شما كارى نداريم، تنها كسانى كه عبد اللّه بن خبّاب را سر بريدند و زن حامله‏اش را شكم دريدند و نيز چند نفر از برادران ما را كشتند، تحويل ما دهيد تا در مقابل جنايتشان قصاص كنيم.» گفتند: ما همگى قاتلين برادران شماييم و خون آنها و شما را حلال مى‏دانيم. 🖤حضرت آنها را موعظه نمود و از عذاب الهى ترسانيد و از مخالفت و جبهه‏گيرى مقابل مسلمانان برحذر داشت و فرمود: «هرآينه نفس‏هاى شما، كار زشتى را در نظرتان زينت داده است؛ مسلمان‏ها را مى‏كشيد. قسم به خدا اگر مرغى را- بى‏گناه- مى‏كشتيد نزد خداوند، بزرگ بود؛ چگونه خون مسلمان‏ها را ريختيد؟!» ❌جوابى نداشتند مگر آنكه بين خود ندا دادند: با اينها حرف نزنيد و جوابشان را ندهيد. براى ملاقات پروردگار آماده گرديد و به سوى بهشت بشتابيد. براى جهاد صف‏بندى كنيد و آماده نبرد شويد. آن حضرت به لشكرگاه خود بازگشت. قبل از آغاز جنگ به حضرت امير عليه السّلام خبر دادند خوارج از نهر عبور كردند و به طرف ما آمدند. حضرت فرمود: «نه، چنين نيست، آنها از نهر به سمت ما عبور نكرده‏اند.» سپس ديگرى آمد و گفت: خوارج از نهر عبور كرده به سمت ما آمدند. حضرت فرمود: «مرگ آنها آن سوى نهر است.» همچنان چند نفر آمدند و همان گفته را تكرار كردند. 🖤حضرت فرمود: «محل كشته شدن اينها پيش از نهر است؛ اينها قبل از نهر كشته مى‏شوند و به سمت ما عبور نمى‏كنند. قسم به خدا از آنها كمتر از ده نفر نجات مى‏يابند (و فرار مى‏كنند) و از شما كمتر از ده نفر كشته مى‏شوند.» در آخر 🖤حضرت امير عليه السّلام مقابل آنها لشكرآرايى نمود و ميمنه و ميسره قرار داد. سپس جايى را مشخّص كرد و پرچمى به ابوايّوب انصارى داد و دستور داد تا فرياد برآورند: «هر كس از خوارج زير اين پرچم گرد آيد، در امان است.» در اين موقع جمعى از لشكر خوارج جدا شده زير آن پرچم رفتند و تنها چهار هزار نفر يا كمتر به رهبرى عبد اللّه بن وهب راسبى ماندند. جنگ شروع شد و طبق پيشگويى 🖤حضرت امير عليه السّلام، همه آنها كشته شدند جز كمتر از ده نفر كه فرار كردند. 🖤حضرت به اصحاب فرمود: «برويد جنازه ذو الثديّه را پيدا كنيد.» رفتند و برگشتند و گفتند: جنازه او را نيافتيم. آن حضرت فرمود: «جنازه او هست، برويد بگرديد.» رفتند و گشتند و جنازه او را نيافتند. حضرت پرسيد: «اسم اينجا چيست؟» عرض كردند: نهروان. «به خدا قسم نه من دروغ گفتم و نه پيامبر به من دروغ گفت. ذو الثديّه در ميان كشته‏ هاست برويد بگرديد.» خود حضرت هم كنار نهر آمدند. جسدهاى پنجاه نفر يا بيشتر از خوارج روى هم افتاده بود، آنها را كنار زدند. جسد ذو الثديّه را كه زير همه كشته‏ها در گل فرو رفته بود، بيرون آوردند. در آن وقت حضرت صدا به تكبير بلند كرده به سجده افتاد و سجده طولانى كرد. سپس فرمود: «اگر نبود كه تنها بر وعده پيامبر اتّكال كنيد و دست از اعمال نيك برداريد، به شما مى‏گفتم كه پيامبر چه مژده‏اى براى مبارزين با خوارج داده است‏.‌‌.. 📘نقش ائمه در احیای ج2 ص 575 🛒سفارش این کتاب👇🏻 @Aghayabnalhasan ☑️ مطالب درباره علامه عسکری🔰🔰🔰 @Allameaskari http://eitaa.com/joinchat/3534880770Ccde1211695