: کتاب جامی از زلال کوثر 1.خدا را با احدى رابطه قوم و خویشى نیست؛ لَیْسَ بَیْنَ اللّهِ وَ بَیْنَ اَحَد قِرابَةٌ.(1)هر كه صادقانه در راهش، غیرتمندى و استقامت نشان دهد نصرت و یارى می‌شود: یَأَیُّهَا الَّذیِنَ ءَامَنُواْ إِنْ تَنْصُرُواْ اللَّهَ یَنْصُرْكُمْ وَ یُثبِّتْ أَقْدامَكُمْ؛(2)اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، اگر (دین) خدا را یارى كنید، شما را یارى می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد. و هر كه منافقانه سستى و ورزد، طرد و خوار می‌شود. همه ما بایستى با تكیه بر و شعور ایمانى به هوش باشیم و فریب شعارهاى زیبایى چون «تساهل و تسامح» را دریابیم و یقین بدانیم كه كافران و منافقان تا دین و ایمانمان را نگیرند، رهایمان نمی‌کنند و هر روز با یك نقشه و یك شعار جدید به میدان می‌آیند. اینان به طور دایمى با اهل ایمان، سر جنگ دارند؛ مگر آنكه از بى‌دینى و بى‌غیرتى آنان مطمئن گردند: وَ لاَ یَزَالُونَ یُقَتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطعُواْ. صفحه 188 2. كجایند شهیدان؟! كجایند آن غیور مردان؟! كجایند بازماندگان شهیدان؟! ؟! كجایند ولاییان؟! كجایند فداییان حضرت زهرا؟! 3. برهمه ماست كه با عبرت‌گیرى از فجایع صدر اسلام در مقابل شعار واهى تساهل و تسامح، ایستادگى نماییم. آگاه باشیم كه نتیجه‌بخشى شعار تساهل و تسامح در ایران آرزوى دیرینه دشمنان اسلام و انقلاب است. به هوش باشیم كه میوه درخت تساهل و تسامح، بى‌غیرتى دینى است. صفحه 187 4. مگر ، بى‌مسؤولیتى و آسایش‌جویى با انسان چه می‌کند كه می‌تواند پاره تن رسول خدا را در چنگال كفتاران، گرفتار بیند و به قیام برنخیزد؟! امان از بى‌مسؤولیتى كه نتیجه تن‌پرورى و سطحى‌نگرى است. امان از كه انسان را در مقابل غصب آشكاراترین حقوق نیز به ننگ سكوت و عافیت‌طلبى فرامی‌خواند؛ حتى اگر این حق، حق امامت براى على مرتضى(علیه‌السلام) و یا حق مالكیت فدك براى فاطمه زهرا(علیها السلام) باشد: كجا یك تن تواند غصب كردن حق مولا را *** سكوت خلق و همراهى دشمن كشت زهرا را. شعار «تساهل و تسامح» یكى از نسخه‌هاى پیچیده شده غربی‌ها براى درهم‌شكنى مسلمانان و جوامع اسلامى است. صفحه186 5.اما اگر هوشیارى، شهامت و بر باد رفته باشد، منافقان یكه‌تاز میدان خواهند شد و مردمان را به گرداب ضلالت و هلاكت سوق خواهند داد. مصداق بارز این حقیقت را می‌توان در جریان كنفرانس برلین مشاهده نمود. منافقان شركت كننده در این كنفرانس چون زمینه را آماده پنداشتند، نقاب از چهره‌هاى كریه خویش برداشتند و بدترین اهانت‌ها را به دین، احكام دین، ولایت و حكومت ولایى روا داشتند؛ اما چون مردمان ایران را غیور، بیدار و هوشیار یافتند، دوباره بر نفاق باطنىشان نقاب افكندند و یاوه‌هایشان را پس گرفتند. صفحه 180 6.چگونه می‌شود كه پیشاپیش چشم دلاوران و مهاجر و انصار روشن‌ترین و قطعی‌ترین حقوق به تاراج رود و نواى حتى یك اعتراض از جمع آنان برنخیزد؟! صفحه 169 7.فاطمه(علیها السلام)، مردم زمانه خویش را می‌شناخت و می‌دانست آن مسلمان‌نمایان ، لیاقتِ عبرت‌پذیرى از سخنان او و جسارت قیام به همراه او را ندارند؛ اما می‌خواست براى آیندگان، ضلالت را رسوا، حقیقت را برملا و حجت را تمام نماید. صفحه 148