💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و پنجم 🔶 بخش اول 🔶 در ادامه ی عبارات حضرت امام(ره) درباره ی فطرت ، ایشان می فرمایند: «و اگر این فطرت، تا آخر کار محفوظ ماند، و دست تصرف ابلیس به آن نرسد، هیچ امری را بر خلاف حق نپذیرد، و از هیچ حقی روگردان نشود.» منظور این است که انسانی که بر فطرت خودت پایدار باشد به عصمت می رسد. عصمت چیز خاصی نیست ، عصمت یعنی فطرت دست نخورده مانده است و حقیقتی را که از ازل به او داده اند را آلوده نکرده است. همان که قرآن می فرماید: وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی(حجر:۲۹) «و در آن از روح خود دمیدم» آدمی که بر فطرت خودش باقی ماند ، همیشه تابع حق است این که می فرمایند: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ «علي با حقّ است و حق با علي هر کجا علي باشد، حق هم آن جاست» اینجا چند سوال مطرح است؛ معنای این روایت چیست؟ این ویژگی فقط برای امیرالمومنین است یا برای بقیه ائمه هم صدق می کرد؟ جواب←برای همه ی ائمه هم هست. این ویژگی مخصوص اهل بیت است یا ربط به یک عنوانی دارد؟ جواب←ربط به یک عنوان دارد. اما این عنوان چیست؟! حضرت امام(ره)می فرماید آن عنوان ، فطرت است. در واقع باید بگوییم «الفطرة مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ الفطرة» هرجایی که فطرت باشد [فطرت دست نخورده و آلوده نشده و فریب نخورده] همان جا حق است و حق جایی است که فطرت سالم آنجاست. امام (ره) در ادامه می فرماید: «و از هیچ حقی روگردان نشود، و تعلیمات قرآن شریف و انبیاء عظام و اولیاء کرام ـ علیهم السّلام ـ به همان طور که از معدن وحی الهی و معادن علوم حقه نازل شده، در آن جلوه کند بی شایبۀ تصرفات نفس و دعابه های متخیّله، که از آنها به حجابهای ظلمانی بین عبد و حق می توان تعبیر نمود.» فطرت نباید آلوده شود. در مدرسه باید بچه ها را برگرداند به فطرتشان آن هم به اصل فطرت نه لایه های رویین آن. اتفاقی که می افتد این است که ما را در لایه های رویی نگه می دارند و اجازه نمی دهند به عمق ماجرا پی ببریم. مثال بزنم ؛ الان یکی از مفاهیم کلیدی تمدن غرب و یکی از جذابیت های زندگی در غرب کلید واژه speed (سرعت) است. اینجا خیلی جای بحث دارد؛ آیا ما به سرعت نیاز داریم یا نه؟ آیا فطرت سرعت را دوست دارد یا نه؟ علاقه به سرعت ، جزء کدام لایه از فطرت ماست؟ خیلی عمیق دوستش داریم یا سطحی است؟ سرعت برای ما اصالت دارد یا نه!... سرعت را می خواهیم برای رسیدن به چیزهای دیگر؟ سرعت اصالت دارد یا ابزار است؟ اگر بخواهیم صادقانه جواب بدهیم ، خود سرعت را نمی خواهیم. ما سرعت را می خواهیم برای چیز دیگر ، پس سرعت اصالت ندارد و ابزار است! اما در فرهنگ و تمدن غرب و یا حتی سایر تمدن ها به سرعت به عنوان یک امر اصیل پرداخته میشود نه یک امر ابزاری! سرعت یک امریست که خودش برای آنها موضوعیت دارد. مثلا در ژاپن اگر مترو سی ثانیه تاخیر کند رئیس مترو خودکشی می کند ، این یعنی در آنجا سرعت اصالت دارد. کاری که صورت می گیرد این است. فطرت به خاطر این تعهدی که در بعضی از جوامع به سرعت وجود دارد فریب می خورد. سوالی که پیش می آید این است که این تعهد ،تعهد به چیست؟ این همان بازی است که شیطان بر سر فطرت در می آورد و ما باید حواسمان به آن باشد. او یک سری از نقاط را هدف گذاری می کند و آن را از اصالت در می آورد و تبدیلش می کند به ابزار. از طرف دیگر بعضی چیزها که ابزار هستند را از ابزار در می آورد و آن را اصالت جلوه می دهد. بعد یک نظام و چارچوب دورشان درست می کند و میگوید نسبت به اینها متعهد باشید. حالا ببینید دین را چطور جلوه می دهد ، می گوید دین ابزار است. اگر احساس می کنید با آن آرامش پیدا می کنید آن را داشته باشید و اگر اینچنین حسی ندارید رهایش کنید! گاهی بین ما اینها را فرهنگ می کنند ، که سرعت و یا نظم اصالت دارد و دین ابزار است ، حتی متاسفانه این تصور را ایجاد کرده اند که حکومت هم اصالت ندارد و ابزار است. بعد یه آدم ساده لوح می آید و در تلویزیون ، روایت می خواند و میگوید حکومت که اصالت ندارد و هدف وسیله را توجیه نمی کند. ما حکومت را برای چه می خواهیم؟ نه آقا حکومت اصالت دارد. چرا یک عده نمی فهمند این حرفها را؟!؟ اصالت مراتب دارد. یک اصالت ، اصالت اولی است یکی وسطی و یکی غایی! هدف هم همین مراتب را دارد. به عنوان مثال عدالت هدف است اما اصالت ندارد چرا که ما عدالت را برای خود عدالت نمی خواهیم. ما عدالت را برای یک چیز دیگر می خواهیم. 🔔 @Aminikhaah_Media