ایشون‌یڪ‌جوان‌اصفهانے‌مثݪ‌همہ‌ جوونا!! چرا‌شہادت‌بقیہ‌شهداے‌مدافع‌حرم‌اینقدر بزرگ‌نشد‌؟ باعث‌افتخار‌ما وباعث‌ترس‌دشمن‌شد!!): مسئوݪ‌یڪےازهیئت‌هاےاصفهان دلیل‌رو‌گفتن..🚶‍♂ ⇩⇩ 《گفتن‌هیئت‌ما‌از‌اول‌محرم‌شروع میشد‌بہ‌مدت‌چهݪ‌روز؛از۱محرم‌تااربعین شب‌اول‌جلسہ‌یڪ‌جوانے‌اومدن‌پیش‌ما گفتن‌ڪه‌اجازه‌میدیداین‌چهل‌شب‌خادمےاین‌هیئت‌رو‌بکنیم..؟! گفتم‌ڪه‌بله‌چراکه‌نه‌:)! شما‌چیکار‌میتونیدبکنید‌؟! اون‌جوون‌گفت‌اگه‌اجازه‌بدید‌یڪ‌کاری‌باشه‌((یڪ؛کسے‌مسئولیتش‌رو‌قبول‌نکنه‌‌‌|دو؛تودید‌هیچ‌ڪسے‌نباشہ‌یعنی‌کسی‌ نبینه!!)) گفتم‌ڪه‌بله‌یڪ‌کارے‌هست میتونید‌دیگ‌بشورید؟! گفت‌ڪه‌بله.) گفتم‌یک‌ڪار‌دیگہ‌‌هم‌هست.. آخر‌جلسه‌دستشویے‌ها‌روزحمت‌بکشید بشورید!! گفتن‌ڪه‌چشم مسئولیت‌شستن‌دیگ‌هاودستشویے‌ها‌رو‌قبول‌ڪردن.)) ۱_کسے‌نبینہ ۲_کسےقبول‌نکنه ‌(فقط‌براخداوامام حسین[؏) چهݪ‌شب این‌جوون‌میومد‌ڪارهاشو انجام‌میداد‌میرفت!! ((رفقا‌محݪ‌سکونت‌شهیدحججے‌ نجف‌آباد اصفهان هست از نجف آباد تا اصفهان ۱ ساعت راهه!!)) ایشون چهݪ‌شب‌یک‌ساعت‌راه‌میومدن فقط‌براے‌اینکه ((خداعاشقش‌بشه)) خلاصه شب‌آخرشد این‌جوون‌اومد‌گفتم‌خداخیرت‌بده‌جوون‌خیلی‌زحمت‌کشیدے!! یک جمله گفت..!⇩ گفت‌نه‌بابا‌این‌کار‌ ها که‌چیزۍ‌نیست ((برا امام حسین باید سر داد)) اینو گفت و رفت... دوسال بعد دیدم تصویر یک شهیده سر خیابون زیرش نوشته《شهیدمدافع‌حرم‌محسن‌حججی》 خوب‌ڪه‌دقت‌کردم‌‌دیدم‌عه‌همون‌ جوونه..!! ............. نشستم‌یه‌دل‌سیر‌گریه‌کردم گفتم‌روز آخر به من گفت برا امام حسین باید سر داد):!! وسرش‌هم‌داد..🕊