#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
در دل اهلِ قلم، انگیزهی تقریر نیست
قصّهی تنهایی ما قابل تحریر نیست
داغ دوری یا غم کوری، چه فرقی میکند؟!
در دلِ قُرصِ زلیخا، ترسی از تقدیر نیست
در مسیر عاشقی طعنه شنیدن، لازم است
راه وصل دوست غیر از جادهی تحقیر نیست
آینه در آینه، آدینهها طی میشوند
عکسی از صبح ظهور تو در این تکثیر نیست
آه؛ یعنی سخت دلتنگم برای دیدنت...
نالهی عُشّاق را بهتر از این تفسیر نیست
از دل این گریهکردنها، تقرب میرسد
خونِدل خوردن به قَصدِ قُرب، بی تأثیر نیست
بی نیازی در حقیقت چارهی بیچارگیست
هر کسی با فقر خود خو کرده، بیتدبیر نیست
قهرِ تو تنها برای کُشتن ما کافی است
ذبح ما را احتیاجی به دمِ شمشیر نیست
با همین قدِّ خمم، بار غمت را میکِشم
تا ببینی نوکر آوارهی تو، پیر نیست
تا خودت پاکم نکردی، خواهشاً خاکم نکن
گرچه این آلودهدامن لایقِ تطهیر نیست
زود میمیرم اگر بین نجف دفنم کنند
مُردنی اینگونه هرگز دَر خورِ تأخیر نیست
صحنِ حیدر صحنهی دیدار ما با خالق است
بی جهت روی لب زوّار او تکبیر نیست
مادرت بار سفر بسته، بگو کِی میرسی؟!
مادرت بار سفر بسته، نگو که دیر نیست!
* *
کاش میگفتند زهرا راحت از "دَر" دور شد...
کاش میگفتند با مسمارِ آن درگیر نیست...
بردیا محمدی